دی ۳۰, ۱۴۰۳ سرزمین ما ـ مشاهیر و مفاخر بختیاری, انتقادی و اجتماعی, تاریخ و فرهنگ, موضوعات سایت ۰
دشتک سرزمین فاتحان قندهار و مشروطیت
بر اساس اسناد و منابع تاریخی، منطقهی دشتک و پشتکوه در دورهی افشاریه و زندیه به بعد، با فرمان نادرشاه در تیول «علی صالحخان بختیاری» (جد خوانین بختیاری و خوانین دشتک) قرار گرفت. علی صالحخان «سردار معروف سپاه نادرشاه و فاتح قلعه قندهار» بود که در منابع تاریخی از وی با نام «کاید علی صالح و علی صالح بیگ» هم یاد شده است. دشتک، جایگاه اصلی علی صالحخان سردار به شمار میرفت و سرانجام وی در این منطقه وفات یافت. قبر وی در جوار امامزاده خاتون حلب در سرپیر دشتک واقع است و برخی نوادگان وی نیز (شاخهای از خوانین بختیاری) در دشتک سکونت یافتند.
نخستین کسی که به علیصالحخان اشاره نموده است، محمدکاظم مروی مورخ دوران نادرشاه افشار بود، وی مینویسد: «از جمله کارهای دیگر نادر که انجام داد این بود که «علی صالحخان را که از جمله معتبرین آن ایل بود» و در آن سفر خدمات شایسته انجام داده بود، را به ریاست آن جماعت برگزید و تعیین نمود و از خوانین ابوالفتحخان بختیاری و منصورخان و محمدحسینخان و جلالخان و سایر سرکردگان و سرخیلان آن طوایف را مقرر فرمود: که خانههایشان را به دارالسلطنه اصفهان برده و در آنجا سکنی گزینند و خود نیز بر مناصبی اشتغال ورزیدند». به استناد این منابع، علی صالحخان مهمترین چهرهی بختیاری در دورهی نادرشاه بود.
فتح قندهار
ماجرای پیوستن بختیاریها به نادرشاه و فتح قندهار به تفصیل در منابع تاریخ ایران و تاریخ بختیاری آمده است. بختیاریها در دورهی صفویه روابطی دیرینه با حکام صفویه داشتند و در زمان حمله محمود افغان به ایران نیز مقاومت سرسختانهای در مقابل افغانها داشتند، اما به سبب فقدان انسجام سپاه ایران و ضعف دربار صفوی منجر به شکست شد. پس از انقراض سلسله صفویه و ظهور نادرشاه افشار، ابتدا در میان برخی طوایف بختیاری شورشهایی در حمایت از صفویه پدید آمد. در یکی از این طغیانها، احمدخان فرزند قاسمخان بختیاری که از سوی نادرشاه به حکومت بختیاری منصوب شده بود، توسط عدهای از بختیاریها به قتل رسید (۱۱۴۴هـ .ق). به روایت تاریخ عالم آرای نادری، نادرشاه دستور میدهد سی نفر از بزرگان بختیاری از جمله «کاید علی صالح» و دیگر ریش سفیدان بختیاری را که ظاهراً در این غائله دست داشتند، دستگیر کنند. او با اطلاع از روحیه سلحشوری و جنگجویی ایل بختیاری، عدهای را روانه سرزمین بختیاری میکند تا ده هزار نفر نیرو برای خدمت در سپاه ایران آماده کنند، اما طوایف هفت لنگ اعتنایی نکردند. وقتی نادرشاه از این واقعه و نافرمانی بختیاریها مطلع شد، سخت برآشفته شد و «کاید علی صالح» را که دربند خود داشت به حضور طلبید و از وی ماجرای بختیاریها را سؤال میکند. کاید علی صالح به نادرشاه گفت: جماعت بختیاری تابع بزرگان خود هستند و چون در حال حاضر من و دیگر ریش سفیدان بختیاری در حبس به سر میبریم بختیاریها اطاعت نمیکنند و به نادرشاه پیشنهاد میدهد «چنانچه وی از زندان آزاد شود خواهد توانست ده تا دوازده هزار جنگجوی بختیاری را برای کمک به قشون دولتی بسیج نماید. نادر این پیشنهاد را پذیرفت». پس از پانزده روز، کاید علی صالح هزاران نفر از افراد طوایف مختلف بختیاری را جمعآوری نمود و به سپاه نادر آورد. نادر به پاس این اقدام و فتح قلعه قندهار کاید علی صالح و تعدادی دیگر از سران بختیاری را که خدمات شایستهای انجام داده بودند مورد تشویق و ارتقاء رتبه قرار داد.
حماسه فتح قندهار به فرماندهی علی صالحخان بختیاری
در جنگ سرنوشتساز نادرشاه با افغانها در سال ۱۱۵۰ هـ.ق چندین هزار نفر از سواران بختیاری به فرماندهی علی صالحخان حضور داشتند. تاریخ نویسان از فتح قندهار به عنوان از میان بردن آخرین نقطه مقاومت در برابر تجدید عظمت ایران و خشکانیدن ریشههای خطر مهاجمان یاد میکنند. نادرشاه برای وارد کردن شکست نهایی به افغانها، به شهر قندهار که در آن زمان مرکز حکومت آنان بود، لشگرکشی میکند، اما به سبب استحکام قلعه قندهار و مقاومت شدید افغانها نمیتواند قلعه را تصرف نماید، بنابراین، به محاصره شهر قندهار میپردازد و به سبب پیشبینی طولانی شدن جنگ، در کنار آن شهری به نام «نادرآباد» بنا میکند. محاصرهی قندهار حدود ۱۵ ماه به طول انجامید.
سرانجام بختیاریها که از طولانی شدن جنگ خسته شده بودند و قصد داشتند، هرچه سریعتر به سرزمین خود باز گردند، تصمیم به فتح قلعه گرفتند. بختیاریها شبانه بدون اطلاع نادر، اجتماع میکنند و هم پیمان میشوند که به هر طریقی که شده، قلعه را فتح نمایند و طبق یک رسم قدیمی ایلی، سگی را کشته و دفن میکنند به این معنا که اگر کسی پشت به جنگ کند، قبر این سگ به منزله اموات او خواهد بود! سحرگاه روز بعد بختیاریها متفقاً به قلعه حمله و با رشادت و دلیری کم نظیرِ خود آن را فتح میکنند. به روایت تاریخ جهانگشای نادری چهار هزار نفر از دلیران بختیاری که در سپاه نادر حضور داشتند، به برجهای قلعه حمله برده و آنها را تصرف کردند و بیرق پیروزی را در آنجا برافراشتند.
مؤلف کتاب فارسنامه نیز ماجرای فتح قندهار را اینگونه نوشته است: در سال ۱۱۴۹ هـ .ق نادرشاه افشار با قشون از پیاده و سوار عزیمت فتح قندهار نمود و در جانب شرقی قندهار موکب شاهی فرود آمد… بعد از ملاحظه، معلوم داشت که استحکام قلعه و شهر قندهار به نوعی است که فتح آن به زودی ممکن نیست. امر کرد نادر اطراف شهر چندین برج بپا داشته و راه آمد و شد شهر را مسدود نمودند، آنگاه شهری در برابر قندهار بنیاد نمودند و بازار و مساجد و سایر ابنیه شهری درآنجا بساختند و اندک زمانی شهر عظیم شد و آن را موسوم به نادرآباد نمود. چون زمان محاصره به طول انجامید باعث انزجار خاطر شهریاری شده به خیال یورش افتاد. در شب بیست و دوم ماه ذیقعده سال۱۱۵۰ هـ.ق جماعتی متفقاً به شهر حمله بردند، اما از ایشان کاری پیش نرفت دویست نفرشان کشته شد و مابقی به نادرآباد مراجعت کردند. شاهنشاه ایران به یکباره از فتح قندهار مأیوس شد. آن چهار هزار نفر بختیاری که در اردوی نادری بودند، از واقعه باخبر شده، فتح قندهار را وجهه همت خود ساختند، در روز دوم ذیحجه به صورت واحد به شهر قندهار حمله برده و بعد از جزئی زد و خورد، قلعه قندهار را مسخّر نمودند. در کتاب تاریخ ایران نوشته حسن پیرنیا آمده است: «بختیاریهای همراه نادر یکی از برجهای شهر را به حمله گرفتند و قندهار در ۲۳ ذیالحجه ۱۱۵۰ از پا درآمد». همچنین در کتاب تاریخ تحولات سیاسی اجتماعی ایران در دورههای افشاریه و زندیه به این نبرد اشاره شد: «محاصره قندهار ۱۵ ماه طول کشید (شوال سال ۱۱۴۹– ذیالحجه سال ۱۱۵۰) و سرانجام به همّت مردان دلاور بختیاری یکی از برجهای مهم به نام د ده، سقوط کرد و به دنبال آن همه شهر به تصرف قوای ایران درآمد».
روایت شده است، نادرشاه ابتدا از این اقدام بختیاریها که بدون نظر و اجازهی او انجام گرفته بود، سخت برآشفته شد: «نادرشاه از فتح قندهار دلتنگ و ناراحت بود؛ چرا که بختیاریها بدون اطلاع و دستور او اقدام کردند. منشی وی میرزا مهدیخان با ساختن این دو بیت دلتنگی نادر را از بین برد:
تو مپندار که بختیاری کـرد حق مددکرد و بخت یاری کرد
شـاه ایـران و نـادر دوران خاک بر فرق قنـدهاری کرد».
علیصالحخان و بختیاریها در حمله نادرشاه به هند نیز شرکت داشتند و در آنجا نیز با رشادت و دلیری نبرد کردند. «اسماعیل خان» برادر علی صالحخان به همراه جمعی از بختیاریها در هند ماندگار شدند و هنوز هم نوادگان آنها در پیشاور اقامت دارند و از خانوادههای مهم آن دیار هستند که به بختیاری معروف هستند
نادرشاه به پاس رشادتهای بختیاریها هدایای فراوانی به آنها اعطاء نمود و مناطقی را در نقاط مختلف ایران، در خراسان و سرزمین بختیاری از جمله منطقه «پشتکوه بختیاری» را به علی صالحخان اعطاء نمود. علیصالحخان، پس از این پیروزی سرنوشت ساز، به عنوان یکی از سرداران بزرگ، در تاریخ ایران و بختیاری ماندگار شد، نادرشاه طی فرمانهایی به پاس خدمات علی صالحخان وی را رتبهی «سرداری» و «خانی» داده و به عنوان رئیس ایل بختیاری معرفی میکند.
در کتاب «بختیاری در آیینه تاریخ» نوشته «پروفسور گارثویت»، آمده است: علی صالحخان در رکاب نادر در جنگ قندهار شرکت داشت و رشادتهای زاید الوصفی از خود نشان داد. نادر سه رقم به نام علی صالحخان در ماه جمادی الاول ۱۱۵۹هـ .ق. (برابر با می و جون ۱۷۴۶م) صادر کرد در این احکام او به چند درجه نظامی و به اضافه لقب مینباشی (فرمانده هزار سواره نظام بختیاری) و همچنین منصب سرداری مفتخر شد…در این فرامین و احکام دوره افشاریه نشان میدهد که علی صالحخان فرماندهی سواره نظام بختیاری را داشت
پروفسور گارثویت که تحقیقات گستردهای در تاریخ بختیاری داشته است، مینویسد: «علی صالحخان اولین خان بختیاری است که از طرف پادشاه ایران به لقب سرداری مفتخر گردیده است.» و در بخش دیگری اشاره میکند: «در قرن هجدهم، نادرشاه، علی صالحخان از طایفه «زراسوند» را به لقب سرداری مفتخر کرد…». گارثویت ادامه میدهد: اما اسنادی که از قرن هیجدهم در این خانواده[خوانین بختیاری] باقی مانده است، دلالت دارد که مناطق پشتکوه بختیاری به عنوان تیول به ترتیب از «علی صالحخان به ابدالخان و سپس حبیبالهخان رسیده است. هرچند در این چهار سند،۱۲۳۰ هـ.ق (۱۸۱۵م) آمده است که نواحی پشتکوه به خوانین دورکی تعلق دارند. اما در یکی از اسناد اشارهای به نام پسر دوم ابدالخان یعنی فرجالهخان و پسرش الیاسخان شده است ممکن است این گونه تقسیمات بین خود خانواده صورت گرفته باشد.
پس از دورهی افشاریه، نیز اسنادی از دورهی زندیه در منابع تاریخی موجود است که نشان میدهد «کریمخان زند» و جانشینان وی فرمانهایی خطاب به علی صالحخان و فرزندش ابدالخان صادر کردند. این اسناد بیانگر انتقال پشتکوه و منطقه دشتک به ترتیب از علی صالحخان به فرزندان و نوادگان وی و اهمیت این منطقه برای حاکمان بختیاری بوده است. شایان ذکر است که ناحیه و محال «پشتکوه بختیاری (یا پَسکوه)» که از قدیمالایام معروف بوده است، شامل «دشتک و روستاهای اطراف آن تا اردل است» البته در آن زمان منطقهی پشتکوه از ناغان تا دشتک و دوآب صمصامی نیز شامل میشد. در بختیاری مناطق سردسیر را پشتکوه، مناطق گرمسیر را، پیشکوه و مناطق میانی را میانکوه میگفتند. از مهمترین نقاط پشتکوه در آن زمان، منطقهی دشتک بود که برخی سران و خوانین بختیاری و نوادگانشان آن را به عنوان جایگاه و سکونتگاه خود انتخاب کردند. منطقهی پشتکوه در تیول خوانین بود و در دشتک و برخی نقاط دیگر، دارای مالکیت بودند.
علی صالحخان جد بزرگ خوانین و سران بختیاری از جمله «سردار اسعد و پژمان بختیاری» بود. وی سرانجام «در سال ۱۱۶۳ هـ.ق /۱۷۵۰م» در دشتک وفات یافت و در سرپیر دشتک در جوار امامزاده خاتون حلب به خاک سپرده شد. سنگ قبر تاریخی وی تا چندین دهه قبل در آن محل وجود داشت. بنابر گفتههای بزرگان محلی سرپیر، احتمالاً در هنگام بازسازی در درون دیوارهها یا زیر ساختمان آن قرار داده شده و فعلاً ناپیداست. در قدیم رسم بود که خوانین دشتک و برخی بزرگان طوایف بختیاری را در جوار امامزاده به خاک میسپردند و این رسم تا دههی ۱۳۲۰ برقرار بود و بعدها در محل نزدیکتر در «کِفت سرپیر» نزدیک به امامزاده، خاکسپاری میکردند که قبرستان قدیمی خوانین دشتک در این محل قرار دارد. در گورستان کفت (گردنه) سرپیر، شیرهای سنگی و سنگ قبرهای قدیمی زیادی بود که اغلب از محل بردند. پس از آن خاکسپاری خوانین، به قبرستان شمال دشتک نزدیک «چندار بالا» منتقل شد. دشتک زادگاه و جایگاه علی صالحخان سردار سپاه ایران و بسیاری از بزرگان بختیاری است که به آن اشاره خواهد شد.
تعدادی از سواران بختیاری از دشتک همراه علی صالحخان که در فتح قندهار شرکت داشتند، به اتفاق علی صالحخان ساکن دائمی دشتک شدند که آن سواران اجداد برخی فامیلهای بزرگ دشتک هستند. این روایت را یکی از بزرگان بختیاری طایفه منجزی بهداروند در خوزستان نیز نقل کرد که جعفر بهداروند (یکی از آن سواران) برادر حاتمخان منجزی (از سرداران فتح قندهار) بوده که در دشتک بوده و حاتمخان در کشمیر هند ماندگار شد.
«دیتر امان» محقّق سرشناس آلمانی در کتاب خود، «بختیاریها: عشایر کوه نشین ایرانی در پویه تاریخ» نوشته است: بعد از حمله به قندهار و فتح دهلی هندوستان در سال ۱۱۵۲ هجری قمری حاتمی خان، به سمت والی کشمیر هند منصوب شد و حدود ۷۵۰ خانوار از طایفه او در کنار طایفه میان خیل، ۷۰۰ تا ۸۰۰ خانوار در دَرنبند و ۵۰۰ خانوار در مَرخا ساکن شدند. از این جماعت، خانوارهای بسیاری بعد از مرگ نادرشاه افشار به موطن قبلی خویش مراجعت کردند.
(متن کامل به همراه اسناد و فرامین در کتاب «دشتک بر بلندای تاریخ بختیاری» آمده است)
دشتک سرزمین فاتحان مشروطیت (۱۲۸۵-۱۲۸۸)
(علیمرادخان میرپنج از سرداران مشروطیت)
از اواسط دورهی قاجاریه «نجف خان» فرزند الیاسخان، حاکم و خان منطقهی دشتک بود علیمرادخان پدر پژمان بختیاری فرزند نجفخان و نوهی الیاسخان ساکن دشتک بود که در زمان مظفرالدین شاه قاجار به منظور تصدّی مناصب نظامی به تهران میرود و به سبب شجاعت و لیاقت به درجهی میرپنجی (سرتیپ) از سوی شاه قاجار مفتخر میشود و مقارن دورهی مشروطیت، با هماهنگی سردار اسعد، خواهرزادهاش، به بختیاری باز میگردد و به مشروطه خواهان میپیوندد. نهضت مشروطه در اواخر دورهی قاجاریه (۱۲۸۵هـ.ش/۱۳۲۴هـ.ق/۱۹۰۵م) شکل گرفت و در سال ۱۲۸۸ با پایمردی بختیاریها به پیروزی نهایی رسید. و به این ترتیب، دشتک نیز در انقلاب مشروطیت نقش داشت. بر اساس نوشتههای پژمان، «علیمرادخان» به همراه جمعی از سواران دشتکی در مشروطیت و فتح تهران مشارکت داشت۱٫ علیمرادخان در جریان جنگهایی که برای دفاع از مشروطه آغاز شد، فرماندهی بخشی از قشون بختیاری بود و در دفاع از حکومت نوپای مشروطیت خدمات ارزندهای داشت. پژمان بختیاری در خاطرات خود مینویسد:
پدرم، علیمرادخان (فرزند نجفخان پسر الیاسخان…، مردی بلند قامت با پیکری استخوانی ولی ورزیده بود که در اوان جوانی به دلایلی که بر بنده مجهول است از بختیاری به تهران آمد و در زمان ناصرالدین شاه وارد خدمات لشکری شد و در عهد مظفرالدینشاه با خوش خدمتی مورد عنایت امینالسلطان اتابک اعظم و به وسیله او ملحوظ احسان پادشاه قاجار گردید؛ تا جایی که به لفظ مبارک خود، وی را «پیران ویسه» نامید و به درجه «امیر پنجی» مفتخر داشت… وی در اوایل مشروطیت شاید طبق دستور خواهرزادهاش «علیقلی خان سردار اسعد» که در اروپا مشغول معالجه بود از تهران به اصفهان و بختیاری رفت تا با سپاهیان مشروطهخواه عازم تهران شود… من خود به خاطر دارم که «اسعد» بر اسبی سفید نشسته، پدرم در سمت راست او، و یفرم در طرف چپ او، پیشاپیش اسیرانی که تا یک ماه پیش، خود را فاتح تهران را لقمه چرب و نرمی برای یغما و تجاوز به نوامیس اهالی میشمردند، آهسته حرکت میکردند و شور و شوق استقبال کنندگان نهایت نداشت.
پژمان در اینباره ادامه میدهد: … پدرم در جنگهای آذربایجان به سختی بیمار گردید. در زمستان سرد آذربایجان، به سختی سرما خورده، اندک زمانی در سراب توقف نمود و دوباره به جنگجویان پیوست، از این رو مورد عنایت «مجلس شورای ملّی» گشته، لوح افتخاری بدو اعطا شد و موقعی که به تهران بازگشت، مرضش سخت و خطرناک شد… مرحوم سردار اسعد، فاتح تهران ، با جماعتی کثیر از محترمین شهر و سران بختیاری وارد شدند و گرداگرد بستر پدرم ایستاده یا نشسته حلقه زدند.
علیمرادخان ابتدا در دشتک ازدواج نموده و دارای دو فرزند دختر به نامهای «بیبی مهرافروز و بیبی شب چراغ» و یک فرزند پسر به نام «محمدجوادخان» از این ازدواج بود. همسر اول علیمرادخان «بیبی گلندام» زنی از طایفه خوانین بختیاری بود. پس از مهاجرت به تهران نیز، با دختری جوان به نام عالمتاج قائم مقامی متخلص به «ژاله» که شاعر و از خاندان مشهور قائم مقام فراهانی بود، ازدواج نمود. این ازدواج به سبب اختلافات و ناسازگاریها به جدایی انجامید. «پژمان بختیاری شاعر بزرگ معاصر و امانالهخان» ثمره این ازدواج است. مادر پژمان، «ژاله قائم مقامی»، از زنان شاعر برجسته در آن زمان و از خاندان و نوادگان قائم مقام فراهانی (وزیر مشهور دورهی قاجاریه) بود
سرانجام علیمرادخان بختیاری در سال ۱۳۲۹هـ.ق (۱۲۸۹هـ.ش) بر اثر بیماری، در تهران وفات یافت و با تشریفات نظامی مفصل از سوی دولت مشروطه و با حضور سردار اسعد و بزرگان سیاسی و نظامی پایتخت تشییع گردید و در صحن شاهی «امامزاده شاه عبدالعظیم» به خاک سپرده شد. پژمان بختیاری مینویسد:
جنازه پدرم، با جلالی که تا آن روز در تهران دیده نشده بود، در میان صفوف شاگردان بعضی از مدارس و نظامیان، با موزیک و سواران بختیاری گذرانده؛… با عدهیی بالغ بر صد سوار بختیاری؛ به «حضرت عبدالعظیم» فرستادند؛ در اطاقی که در دالان فاصل صحن و حیاط شاهی که خریداری شده بود، به خاک سپردند.
ـــــــــــــــــــــــــ
۱ ـ اسامی سواران دشتکی که به همراه علیمرادخان در مشروطیت شرکت داشتند در کتاب «دشتک بر بلندای تاریخ بختیاری» آمده است.
۲ـ در کتاب دشتک بربلندای تاریخ بختیاری اسناد، فرامین و منابع کامل آمده است
منابع:
۱ـمحمدکاظم مروی، عالم آرای نادری ۲ـ سردار اسعد بختیاری، تاریخ بختیاری، ۳ـ میرزامحمدمهدی استرآبادی، تاریح جهانگشای نادری ۴ـ میرزاحسن حسینی فسائی، فارسنامه ۵ـ حسن پیرنیا، تاریخ ایران ۶ـ رضا شعبانی، تاریخ تحولات سیاسی اجتماعی ایران ۷ـ اوژن بختیاری، تاریخ بختیاری ۸ـ جن راف گارثویت، بختیاری در آیینه تاریخ، ۹ـ مهراب امیری، حکومتگران بختیاری ۱۰ـ جن راف گارثویت، تاریخ سیاسی اجتماعی بختیاری ۱۱ـ دیوان پژمان بختیاری ۱۲ـ بختیاری در گذرگاه زمان ۱۳- کریم نیکزاد حسینی، شناخت سرزمین چهارمحال و بختیاری، ۱۳۵۴٫ ۱۴ـ کتاب دشتک بر بلندای تاریخ بختیاری، رضا بهرامی دشتکی
bigthemeدی ۱۵, ۱۴۰۳ ۰
آذر ۱۰, ۱۴۰۳ ۰
آذر ۱۰, ۱۴۰۳ ۰
آذر ۰۹, ۱۴۰۳ ۲۰
دی ۱۵, ۱۴۰۳ ۰
آذر ۱۰, ۱۴۰۳ ۰
آذر ۱۰, ۱۴۰۳ ۰
آذر ۰۹, ۱۴۰۳ ۲۰
ویژه تاریخ و فرهنگ ایران و سرزمین بختیاری، سرزمین آفتاب، سرزمین آزاد، سرزمین آریایی، سرزمین کوهساران بلند، سرزمین رودهای خروشان، سرزمین چشمه ساران زلال، سرزمین جنگلهای سرسبز، سرزمین دشت های زیبا، سرزمین برف و آب و آفتاب، سرزمین تاریخ و تمدن دیرینه، سرزمین فاتحان مشروطیت، سرزمینی در قلب ایرانزمین… بختیاری بزرگترین قوم ایرانی و آریایی در ایران و تنها قوم صددرصد شیعه..*این سایت آزاد، مستقل و مردمی است. تاسیس1391
شهریور ۳۱, ۱۳۹۷ ۲۶
خرداد ۱۹, ۱۴۰۳ ۲۴
آذر ۱۷, ۱۴۰۲ ۲۳
اسفند ۱۱, ۱۴۰۲ ۲۲
آذر ۰۹, ۱۴۰۳ ۲۰
خرداد ۰۲, ۱۳۹۵ ۱۷
تیر ۱۲, ۱۳۹۵ ۱۶
مرداد ۱۰, ۱۳۹۵ ۱۵
آبان ۰۶, ۱۳۹۵ ۱۵
خرداد ۲۰, ۱۳۹۲ ۱۳
آذر ۱۱, ۱۴۰۲ ۱۰
دی ۰۳, ۱۳۹۴ ۱۰
شهریور ۰۸, ۱۳۹۵ ۸
اردیبهشت ۲۹, ۱۴۰۳ ۸
مهر ۲۶, ۱۴۰۱ ۷
دی ۳۰, ۱۴۰۳ ۰
دی ۱۵, ۱۴۰۳ ۰
آذر ۱۰, ۱۴۰۳ ۰
آذر ۱۰, ۱۴۰۳ ۰
آذر ۰۹, ۱۴۰۳ ۲۰
آبان ۲۷, ۱۴۰۳ ۲
آبان ۱۷, ۱۴۰۳ ۱
تیر ۲۸, ۱۴۰۳ ۰
تیر ۰۱, ۱۴۰۳ ۴
خرداد ۱۹, ۱۴۰۳ ۲۴
اردیبهشت ۲۹, ۱۴۰۳ ۸
اردیبهشت ۲۰, ۱۴۰۳ ۰
اردیبهشت ۱۰, ۱۴۰۳ ۰
اردیبهشت ۰۷, ۱۴۰۳ ۲
اردیبهشت ۰۵, ۱۴۰۳ ۰
دی ۳۰, ۱۴۰۳ ۰
دشتک سرزمین فاتحان قندهار و مشروطیت بر اساس اسناد و منابع تاریخی، منطقهی دشتک و پشتکوه در دورهی افشاریه و زندیه به...دی ۱۵, ۱۴۰۳ ۰
آخرین نبرد، آخرین سوار به قلم رضا بهرامی دشتکی: من زاده ی کوهستانم خانه ام بر فراز قله ها سر پناهم آسمان کاشانه ام دشت...آذر ۱۰, ۱۴۰۳ ۰
گرامیداشت پژمان بختیاری شاعر بزرگ ایران در دانشگاه فرهنگیان به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در شهرکرد،...آذر ۰۹, ۱۴۰۳ ۲۰
زندگینامه و آثار/ زادگاه پژمان «دشتک بختیاری» در دامنه کوهساران بلند بختیاری، منتهی به «زردکوه» و در کنار سرچشمه های...آبان ۲۷, ۱۴۰۳ ۲
تمدید شد/ مهلت ارسال مقالات ۱ اسفند برگزاری همایش: ۸ اسفند۱۴۰۳ همایش ملی زندگی، آثار و شخصیت پژمان بختیاری (شاعر بزرگ...تیر ۲۸, ۱۴۰۳ ۰
📙کتاب” دشتک بر بلندای تاریخ ” منتشر شد. کتاب “دشتک، بر بلندای تاریخ بختیاری” تالیف «رضا بهرامی دشتکی» پس از...خرداد ۱۹, ۱۴۰۳ ۲۴
معرفی کتاب: این اثر پژوهشی از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در فهرست آثار فاخر قرار گرفت و مورد حمایت ویژه واقع گردید…...اردیبهشت ۲۹, ۱۴۰۳ ۸
تاریخ بختیاری از آغاز تاکنون مقدمه: سرزمین ایران از آغاز دوران تاریخی به تدریج شاهد شکل گیری کهن ترین تمدن های بشری بود...اردیبهشت ۲۰, ۱۴۰۳ ۰
پژمان بختیاری در کلام دکتر کزازی دکتر میرجلال الدین کزازی استاد بزرگ زبان و ادبیات پارسی در سخنانی درباره شخصیت شاعر...اردیبهشت ۰۷, ۱۴۰۳ ۲
آثار منظوم و منثور پژمان بختیاری شاعر بزرگ معاصر + نصاویر فهرست کتاب ها و آثار پژمان بختیاری: پژمان بختیاری شاعری...فروردین ۲۹, ۱۴۰۳ ۰
زندگینامه دکتر قیصر امین پور (۱۳۳۸-۱۳۸۶) از شاعران بزرگ معاصر دکتر قیصر امینپور از شاعران بزرگ ایران پس از انقلاب...سرزمین بختیاری در قسمتهای وسیعی از فلات مرکزی و جنوب غربی ایران در میان رشته کوه های زاگرس میانی اغلب در استان های: «چهارمحال بختیاری، خوزستان، اصفهان، لرستان، کهگیلویه بویراحمد» و بخش هایی از استانهای «فارس، بوشهر، مرکزی، ایلام و..» قرار دارد.
علاوه بر آن جمعیت عظیمی از بختیاری ها در تهران، اصفهان، شیراز، اهواز، قم و کرج و.. سکونت دارند و با احتساب سایر اقوام لرتبار گستره وسیع تری پیدا می کند. سرزمین پهناور بختیاری از موقعیت طبیعی و جغرافیایی ویژه ای در قلب ایران زمین برخوردار است.
بزرگترین رودخانه های کشور «زاینده رود»، «رود کارون» و «رود دز» از «زردکوه بختیاری» سرچشمه می گیرند. با طبیعت بکر و زیبا، رودهای خروشان، چشمه ساران زلال، جنگلهای سرسبز و مناطق دیدنی و گردشگری بی نظیر...