اردیبهشت ۰۵, ۱۴۰۳ سرزمین ما شعر و ادب, موضوعات سایت ۰
فریده چراغی (ممیرا)
فریده چراغی از شاعران برجسته بختیاری و چهره های نام آشنا در عرصه فرهنگ و ادب این سرزمین است. وی متولد الیگودرز بختیاری در استان لرستان و دانش آموخته رشته ادبیات است. آثار متعددی در زمینه شعر و ادب عرضه داشته، که با اقبال جامعه فرهنگی و ادبی مواجه شده است. واژگان زیبا و نو، تصاویر خیال انگیز و بهره گیری از نمادهای سرزمین بختیاری با نگاهی روشنگرانه و آرمانی، از ویژگی های اشعار اوست. از جمله آثار شعری وی به گویش بختیاری مجموعه شعر «گل باوینه» است. تیرماه ۱۳۹۲ ـ سایت سرزمین ما.
کنار غریو
کُنارِ غریوم که بَرده ِنصیوُم (درختِ کنار غریبی هستم که سهم من سنگ است)
یه عمره که سی خُم ایگم ایگریوُم (عمریست که برای خودم مرثیه می خوانم و می گریم)
اَیَر باد و بارون بیاهِن به جارُم (اگر باد و باران به فریادم برسند)
اِشَینُم خومه تا غم از دل وُرآرُم (خودم را می تکانم تا غم از دل برانم)
بخون کَوگِ مستُم که بوسم گِلیته (کبکِ مستِ من، بخوان تا گلویت را ببوسم)
که آستاره بختم مِنِ تیگِ ریته (زیرا ستاره ی اقبال همان روی خوب توست)
مُو چی مار تشنه تو چی چشمه سارون (هم چون مار تشنه ام و تو چشمه ساری)
دلُم سُحده زاره بزن نَرمه بارون (دل من کویری سوخته است ای باران آهسته ببار)
کِلورُم به دستِ تو ای بادِ گَردو (من کاهم در دست تو ای باد هر جایی)
گُلُم اَر بیاهه بُهارونه از نُو (اگر گل من بیاید دوباره بهار می شود)
تیام پاله پاله پُرِ اَرس و خینن (چشمانم کاسه کاسه اشک و خونند)
زِ بس چی تَریده به رَهت اینشینن (دلم هم چون راهزن سر راهت می نشیند)
دلُم جُور دینِش سرِ تَش ایبازه (دلم هم چون اسپند روی آتش می رقصد)
یه عمره که دل سی، تو وا تش اسازه (عمریست که دل برای تو با آتش سازش می کند)
بنه سر به شونُم، بُهارُم صداته (سر بر شانه هایم بگذار که بهار من صدای توست)
دل غم نَصیوم همیشه واباته (دل غمین من همیشه همراه توست)
مو هُمدا پوییزُم که شیوِسته لیزُم (من همزاد پاییزم که این چنین کاشانه و روزگارم به هم ریخته است)
بیو تا پَرامِ به پاهات بریزم (بیا تا برگ هایم را فرش راهت کنم)
دِلِ جُل به کولُم که وَسته به دیندات (دل خانه به دوش من که دنبال تو افتاده)
بیو تا بخَوسه به شَولیزِ می هات (بیا تا در خانه ی آرام شب گیسوانت بخوابد)
ندونم کی ای تو؟ مهی یا که افتو؟ (نمی دانم که هستی؟ ماه یا آفتاب؟)
که مُردُم ز دیریت بیو دی تو امشو (که از دوریت می میرم دیگر بیا)
تو نهلی که ئی دل به سردی بمیره (نگذاری که دلم در سرما بمیرد)
بزن جور افتو که برفُم بِچیره (بتاب هم چون آفتاب تا برف من ذوب شود)
سَرِ لِشک زردُم بخون کوگِ رَشته (بر شاخسار زرد من بخوان ای کبک رنگین بال)
ندونی اِی سالا چه ور مُو گُدَشته (نمی دانی این سال ها بر من چه گذشته است)
چه تَحله غریوی شرینُم بیَو دی (غریبی تلخ است شیرین من دیگر بیا)
بُگُ اَر نیاهی به کی وا کُنم ری (بگو اگر نیایی به چه کسی روی کنم)
***
برای روز مادر
تونی دایه به شوگارم چی افتو/ ایر که تو نبـوهی ایکنم تو
تیات چند آسمون آستاره داره/ تموم عمر مو وا تو بهاره
چرای حونه می ای دهدر مه/ بگر دستم نیفتم تا من چه
تو بعز حق تعالی چی خدامی/ تموم هستی وعمر و چیامی
توتهنا یارمی من دردومشکل/ تونی بارون به دشت تشنه دل
تونی آهوی دشت شعرم ای دا/ تونی وا افتو وآستاره همسا
دل وجونت همیشه زنده بوهه/ گل باغ لوت پر خنده بوهه
***
چنو لَـو تشه یُم دریا بَسُم نیهد مو دارِ بی پَرُم جنگل کَسُم نیهد
همه آستاره هان بهـــر کردن مو یه لیشکی زافتو مِن دسُم نیهد
***
منه ورد
دواره تش به جونم زی خیالت/ همه هر چی غزل دارم حلالت
به حال خم منه ورد و دیه رو/ ز جونم چه اخو او چشم کالت
تو وا مو شوق پر زیدن ایکردی/ به بردی اشکنادن پر و بالت
مو هم چی تو هنی تودار عشقم/ به جونم تش نهاد او نال و نالت
موهَی چی رو به دیندات ایبرم ره/ تو چی دریای عشقی خوش به حالت
***
بنیر به مال و مردم که دیه صفا نمنده
من جانُماز سینه به خدا خدا نمنده
همه سون ز ویر بردن که یه روزی عهدبستن
زکُهی چی اشترونکُه دیدی عاقوت وُرستن
همه ایلاق انشستن من یه بُهون افتو
گله مونه بُرده غارت شون غافل به دل خو
همه آرمونسون بی که لواسانه درارن
که بیان به شهر و دنگی به سر خُسون بیارن
بگُ ای پیای ایلُم کُجنه بنگ تفنگت
کُجنه خروش غیرت کُجنه چنگ پلنگت
تو ز نسل سوز طوبی من عرش ریشه داری
سیچه به هوای کندن من دست تیشه داری
تو بیو قدر خُمونه ز یو واپُشت بدونیم
که ز طافه افتو و مه وُ ز نسل آسمونیم
په بیو که او نریزیم ز یو وا پشت به چاله
تونه به او شیر او دات و تونه احمد فداله
مو زنسل آسمونُم لچکُم ستاره دوزی
مو گلین سوز دشتُم پر ز گُلای روزی
مو جُووم حریر موجه و نسیم کوش پامه
مو بوم یه سرو سوزه دُهدر بهار دامه
تو بیو سی خاطر دل همو شیر اولی بو
نومته عوض مکن گو تو بیو و صحنعلی بو
به کُر خروش دریا ایرسه مو هفت پشتُم
دل آسمون ایشنه هنی نعره و قنشتُم
به زلالیت و خروشت ادی هی طنا به چشمه
تو ایشنی سرو نازه که خدای ناز و نشمه
یه پیاله نور هر صحو ایخورُم ز مشک افتو
مو به غیر شیر مهتو به خدا که نی نهُم لو
تو ز طافه افتو و مه وُ ز نسل آسمونی
تو بلند سرفرازی سیچه قدر خوت ندونی
جهان بینی شعر فریده چراغی(ممیرا)
هوشنگ پرتو
ممیرا جامعه پیرامونش را دلبسته به هویت لری و اصالت بختیاری می خواهد و در کنار آن آزادی عنصر دیگری است که در میان قوم تا رسیدن به شکوفایی آنها تجسم می کند و در کنار آن ممیرا انسان آزاده را در شعر خود تجسم می کند انسانی که ممیرا در شعر برای مخاطب ترسیم می کند انسانی پویا است که با نوعی از نگرش در وادی اطراف خود سیر می کند آن هم تضاد با آنچه که به نام نگرش های دگر اندیشانه با هویت وزیبایی درون و عشق مخالفت می کند و او در شعر خود انسان را به حرکتی در مبارزه با این موارد فرا می خواند.
شعر جهانی است که شاعر آن را با باورهایش برای مخاطب خویش ترسیم می کند گوشه ای از طبیعت که دغدغه درونی اوشده جوانه ای که به رشد می رسدو درانتها پیامی را به مخاطب منتقل می کند. بسته به شیوه فکری شاعر،جهانی که درآن پرورش یافته، دغدغه هایی را که دارد وهمچنین آگاهی های او،زاویه دیدی برای خود مجسم می کند که وی رااز دیگران متمایز نموده ومی توان اثر هنری اورا به خوبی تشخیص داد درمواقعی نیز گروهی حول یک محور دیدبه خلق اثر می پردازند که شاعر یا هنرمند را در شمار آنها به حساب می آورند. فریده چراغی که با نام شعری ممیرا به آفرینش می پردازد بانویی است که در سه وادی پرورش یافته است
۱) شهر الیگودرز و ایل بختیاری
۲) دانش آموخته ادبیات
۳) ارتباط با روشنفکران وشاعران نوپرداز
برآیندی از این سه وادی را در برخورد او با آفرینش اثر می توان دید که وی را صاحب نگاهی فولکولور پیشرو نموده است که با تاثیر پذیری از دید روشنفکرانه وهمچنین شاعران وادبای دیگرنوعی نقد اجتماعی نیز درنگاه او به طبیعت بومی دیده می شود که بن مایه آفرینش او را تشکیل می دهد ودر سالیان کاری او تنها در وادی لری وبختیاری به سرایش پرداخته است ودر این بین علاوه بر حضور در محافل مختلف شعری مختلف مجموعه گل باوینه را نیز منتشر نموده است
زبان در شعر ممیرا لری است ووی با زبان لری می نویسد ولی در قالبهای شعر او از انواع شعر فارسی را می توان دید غزل ، مثنوی، دوبیتی وحتی شعر سپید نیز در آثار اودیده می شود که همان تاثیر اواز زبان آکادمیک ودانش اموختگی فارسی است که وی را به تبحرادبی در شعر رسانده است ودر بیان روان چشم خودرا به سوی جهان لر باز نموده وبدوم هیچ گونه سختی در هر اثر تصویر زیبایی را به مخاطب نشان می دهد
به هچل وندیه ایمان وخت بی خوری
توبه حق دلمون هیچ نکردی پدری
جهان ممیرا لر است ومردم لر و نگرش خودرا در آثا ر با توجه به این جهان و ابزارهای موجود در آن ترسیم کرده است وتاثیر پذیری از عوالم اطراف را کمتر می توان در شعر ممیرا دید مگر در مواردی که قصد تطاتطابق یا قیاس وجودداشته است وگرنه وی هر آنچه را که میواهد از بختیاری ولر می گیرد ودر این وادی خودبه سازندگی واصلاح وآفرینش با توجه به آثار خود می پردازد واز همه ظرفیتهای آن در شعر خود استفاده می کند وهنگامی که در وادی شعر او قدم برمی داری گویی قدم بر خانه مییرا گذارده ای واین نیست که شاعر در ولایت دیگری غیر از بختیاری باشد.
مو زنسل آسمونم لچکم ستاره دوزی مو گلین سوز دشتم پر زافتو روزی
برای هر شاعر حسب وادی شعری که قدم می گذارد استفاده استعاری از تاریخ، فرهنگ عامه ، نگرش عرفی و….وجودداشته وممیرا نیزاگر چه به نقل داستان وروایت صرف نپرداخته از این مواد برای آنچه که روایت ونگاه خوداز جامعه بوده استفاده نموده است
طبیعت لر و بختیاری:
همه سون زه ویر بردن که یه روزی عهد بستن زکهی چی اشترونکه دیدی عاقوت ورستن
همه ایلاق انشستن من یه بهون افتو گله مون برده غارت شون غافل بدل خو
…
چی که کوگیم وخش آواز خواخو برویم ار بنیم روزی بدوزن ای کلایل لومون
…
دی بهار وگل نسرین وچمن سی چنمه موکه سرمست چویلای میاتم نفسم
فرهنگ مردم:
چه بگم زاو خدابس وزعشق عبده محمد که سی عشق یارمردن به دلاهوا نمنده
…
په بیو که اونریزیم زی یواپشت به چاله تون به وشیردات وتون احمد فداله
اسطوره های لری:
ممیرا برای مسعود بختیاری اسطوره لر اعتباری ویژه در شعر خود قائل است وغزلی با نام او آورده:
ای عشق مردم زخمی برافتوت
هی جار کن که صداته دوای ایل
آنچه که ممیرا با سه عنصر زبان وفرهنگ وتاریخ در میان آورده است و از اجزا ء بینش فکری او به شمار می روند همه وهمه در خدمت سیستم فکری او هستند که نوعی از ادبیات انتقادی با نگاه نقد اصلاح گرایانه در فضای قوم لر وایل بختیاری را در خوددارد این شاعره لر ازهمه اجزای فکرخود استفاده می کند تا نوعی جهان وطنی را در شعر خود بیاورد بااین تفاوت که همه جهان برای ممیرا ایل بختیاری است.
ممیرا بانویی است که عاری از هرگونه تعصب وهرگونه تفکراتی که مانع از نگاه روشن او به پدیده های اجتماعی شود به آفرینش می پردازد ویک نگاه روشنگرانه با توجه به مولفه هایی که برای یک انسان آزاد واگاه در همه جهان تعریف شده است را در شعر خود ترسیم می کند. ممیرا انسان آرمانی را به خوبی می شناسد و در شعر خود جامعه انسانی را با توجه به همین عنصر انسان آرمانی را به خوبی ترسیم می کند واز همه ظرفیتهابرای نشان دان آن استفاده می کند
مفاهیم ارزشی برای انسان دغدغه اصلی ممیرا است وهمچنین انسانی آزاد برای او مفهومی است که می خواهد تا رسیدن به آن شعر بسرایدو در دوشعر بصورت مانیفست ودر حالتی دقیق این مورد را به خوبی نشان داده است ودر بقیه آثار خودهم در کنار درجمع مفاهیم دیگر به بینش های جامعه گرایانه وانسان گرایانه با دید انتقادی پرداخته است لچک ستاره دوزی که در صفحه ۱۹گل باوینه آورده شده وهمچنین هلهف در صفحه ۶۶ دواثر متوالی است که در انها ممیرا ذیل عنوانی تذکراتی به انسانی که از وجه آرمانی خود دور شده است می پردازد
توزنسل طوبی من عرش ریشه داری سیچه به هوای کندن من دست ریشه داری
…
موبغیر شیرمهتو بخدا که نی نهم لو موز طلفه افتو وتو زنس آسمونی
…
تو بیو سی خاطر دل همو شیراولی بو نومت عوض مکن گو تو بیو وصحنعلی بو
…
وامووری ای شیر تو پ.زارته ورکش تا لپ به رگامون زنه خین سیاوش
…
ممیرا جامعه پیرامونش را دلبسته به هویت لری واصالت بختیاری می خواهد ودر کنار آن آزادی عنصر دیگری است که در میان قوم تارسیدن به شکوفایی آنها تجسم می کند ودر کنار آن ممیرا انسان آزاده را در شعر خود تجسم می کند
انسانی که ممیرا در شعر برای مخاطب ترسیم می کند انسانی پویا است که بانوعی از نگرش در وادی اطراف خود سیر می کند آن هم تضاد با آنچه که به نام نگرش های دگر اندیشانه با هویت وزیبایی درون وعشق مخالفت می کند واودر شعر خود انسان را به حرکتی در مبارزه با این موارد فرامی خواند
مو خ دونم که تو پابسته ای ای سرو بلند خته بی عاری بزن ،ساز بکن آزادی
…
قحط بارونه بیو هل هل موسه بکنیم پیش که جون زمین حشک بسوسه بکنیم
عاشق درشعر ممیرا انسانی عاصی است که برای رهایی از جنون عاشقی از یاد می برد همه محدودیت ها را برای رسیدن به هدف خود همه چیز را جز معشوقی را که به یقین به آن دل بسته است کنار می زند و از رسوایی هم نمی هراسد که با این عنوان بر آن است تا به دیگران عاشقی را بیاموزد.
مبتلایم موبه شوگار تیات عاشق دردم وبیمار تیات
همه آبادی وشهر واخَورن که منم زخمی ناکار تیات
وهاشق زا به اینسو می خواند که:
واتنم وام بترک تا که بگروسیم سحر پیش که تیغش افتو بکنه مال خَور
وحرکت برای رهایی را از او می خواهد در شعر فریده چراغی همه عناصر طبیعی وفرهنگی در خدمت انسانی است که باید آرمانی زندگی کند آزادانه در طبیعت زیبای اشترونکه دل به گل باوینه بسپارد و او را تا یک رهایی به سوی عاشقانه ترین الفاظ رهنمون کند.
موکه رسوای تونم باک چه دارم که بگن دهدر آبیده کلو عقل نداره هنی هم
اطلاعات بیشتر در: وبلاگ فریده چراغی
تیر ۲۸, ۱۴۰۳ ۴
تیر ۰۱, ۱۴۰۳ ۴
خرداد ۱۹, ۱۴۰۳ ۲۴
اردیبهشت ۲۹, ۱۴۰۳ ۹
تیر ۲۸, ۱۴۰۳ ۴
تیر ۰۱, ۱۴۰۳ ۴
خرداد ۱۹, ۱۴۰۳ ۲۴
اردیبهشت ۲۹, ۱۴۰۳ ۹
ویژه تاریخ و فرهنگ ایران و سرزمین بختیاری، سرزمین آفتاب، سرزمین آزاد، سرزمین آریایی، سرزمین کوهساران بلند، سرزمین رودهای خروشان، سرزمین چشمه ساران زلال، سرزمین جنگلهای سرسبز، سرزمین دشت های زیبا، سرزمین برف و آب و آفتاب، سرزمین تاریخ و تمدن دیرینه، سرزمین فاتحان مشروطیت، سرزمینی در قلب ایرانزمین… بختیاری بزرگترین قوم ایرانی و آریایی در ایران و تنها قوم صددرصد شیعه..*این سایت آزاد، مستقل و مردمی است. تاسیس1391
شهریور ۳۱, ۱۳۹۷ ۲۶
خرداد ۱۹, ۱۴۰۳ ۲۴
اسفند ۱۱, ۱۴۰۲ ۲۴
آذر ۱۷, ۱۴۰۲ ۲۳
آذر ۱۰, ۱۳۹۱ ۲۱
تیر ۱۲, ۱۳۹۵ ۱۶
خرداد ۰۲, ۱۳۹۵ ۱۶
آبان ۰۶, ۱۳۹۵ ۱۵
خرداد ۲۰, ۱۳۹۲ ۱۳
مرداد ۱۰, ۱۳۹۵ ۱۲
دی ۰۳, ۱۳۹۴ ۱۰
آذر ۱۱, ۱۴۰۲ ۹
اردیبهشت ۲۹, ۱۴۰۳ ۹
شهریور ۰۸, ۱۳۹۵ ۸
مهر ۲۶, ۱۴۰۱ ۷
تیر ۲۸, ۱۴۰۳ ۴
تیر ۰۱, ۱۴۰۳ ۴
خرداد ۱۹, ۱۴۰۳ ۲۴
اردیبهشت ۲۹, ۱۴۰۳ ۹
اردیبهشت ۲۰, ۱۴۰۳ ۰
اردیبهشت ۱۰, ۱۴۰۳ ۰
اردیبهشت ۰۷, ۱۴۰۳ ۲
اردیبهشت ۰۵, ۱۴۰۳ ۰
فروردین ۲۹, ۱۴۰۳ ۰
فروردین ۲۴, ۱۴۰۳ ۰
فروردین ۱۹, ۱۴۰۳ ۰
اسفند ۲۵, ۱۴۰۲ ۱
اسفند ۲۴, ۱۴۰۲ ۲
اسفند ۲۰, ۱۴۰۲ ۰
اسفند ۱۷, ۱۴۰۲ ۰
5 ماهپیش
تیر ۲۸, ۱۴۰۳ ۴
📙کتاب” دشتک بر بلندای تاریخ ” منتشر شد. کتاب “دشتک، بر بلندای تاریخ بختیاری” تالیف «رضا بهرامی دشتکی» پس از سالها...خرداد ۱۹, ۱۴۰۳ ۲۴
معرفی کتاب: این اثر پژوهشی از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در فهرست آثار فاخر قرار گرفت و مورد حمایت ویژه واقع گردید…...اردیبهشت ۲۹, ۱۴۰۳ ۹
تاریخ بختیاری از آغاز تاکنون مقدمه: سرزمین ایران از آغاز دوران تاریخی به تدریج شاهد شکل گیری کهن ترین تمدن های بشری بود...اردیبهشت ۲۰, ۱۴۰۳ ۰
پژمان بختیاری در کلام دکتر کزازی دکتر میرجلال الدین کزازی استاد بزرگ زبان و ادبیات پارسی در سخنانی درباره شخصیت شاعر...اردیبهشت ۰۷, ۱۴۰۳ ۲
آثار منظوم و منثور پژمان بختیاری شاعر بزرگ معاصر + نصاویر فهرست کتاب ها و آثار پژمان بختیاری: پژمان بختیاری شاعری...فروردین ۲۹, ۱۴۰۳ ۰
زندگینامه دکتر قیصر امین پور (۱۳۳۸-۱۳۸۶) از شاعران بزرگ معاصر دکتر قیصر امینپور از شاعران بزرگ ایران پس از انقلاب...اسفند ۲۴, ۱۴۰۲ ۲
صفحه پژمان بختیاری ویژه زندگی، اشعار و آثار حسین پژمان بختیاری شاعر بزرگ ایران ■ـ زندگینامه پژمان بختیاری ...اسفند ۱۷, ۱۴۰۲ ۰
در همین کوهستان زنی می زیسته که برابر صد مرد در سرنوشت تاریخ معاصر ما دخیل بوده است. مقصودم «بی بی مریم بختیاری» است…...اسفند ۱۱, ۱۴۰۲ ۲۴
رضا بهرامی نویسنده و پژوهشگر رضا بهرامی دشتکی(نویسنده و پژوهشگر) رضا بهرامی دشتکی نویسنده و پژوهشگر ایرانی اهل دشتک...آذر ۰۳, ۱۴۰۲ ۶
زندگینامه و اشعار پژمان بختیاری شاعر بزرگ معاصر زندگی نامه پژمان بختیاری (۱۳۵۳ـ ۱۲۷۹) حسین پژمان بختیاری،...تیر ۲۲, ۱۴۰۲ ۰
سردار اسعد چهره ملی و مذهب گرا در مشروطیت (به مناسبت ۲۲ تیرماه سالروز فتح تهران توسط بختیاریها و ۲۵ تیر ۱۲۸۸ سالروز...سرزمین بختیاری در قسمتهای وسیعی از فلات مرکزی و جنوب غربی ایران در میان رشته کوه های زاگرس میانی اغلب در استان های: «چهارمحال بختیاری، خوزستان، اصفهان، لرستان، کهگیلویه بویراحمد» و بخش هایی از استانهای «فارس، بوشهر، مرکزی، ایلام و..» قرار دارد.
علاوه بر آن جمعیت عظیمی از بختیاری ها در تهران، اصفهان، شیراز، اهواز، قم و کرج و.. سکونت دارند و با احتساب سایر اقوام لرتبار گستره وسیع تری پیدا می کند. سرزمین پهناور بختیاری از موقعیت طبیعی و جغرافیایی ویژه ای در قلب ایران زمین برخوردار است.
بزرگترین رودخانه های کشور «زاینده رود»، «رود کارون» و «رود دز» از «زردکوه بختیاری» سرچشمه می گیرند. با طبیعت بکر و زیبا، رودهای خروشان، چشمه ساران زلال، جنگلهای سرسبز و مناطق دیدنی و گردشگری بی نظیر...