آبان ۰۶, ۱۳۹۵ سرزمین ما ـ مشاهیر و مفاخر بختیاری, تاریخ و فرهنگ, موضوعات سایت ۱۵
ذوالقرنین در قرآن /
کوروش کبیر از سرزمین بختیاری
اشاره: کوروش کبیر، بنیانگذار ایران بزرگ و موسس اولین امپراطوری بزرگ جهان است که به زعم مورخان، از شرق تا غرب عالم گسترده بود. اما شهرت و محبوبیت وی بیشتر به دلیل اقدامات، شخصیت و منش انسانی وی است. کسی که نخستین منشور حقوق بشر بنام او ثبت شده است و به عنوان فاتح قدرتمند، با ادیان و ملل دیگر به احترام رفتار نمود. برخی علما و پژوهشگران تاریخ معتقدند، منظور از ذوالقرنین که در قرآن آمده ، همان کورش هخامنشی است.
قوم بختیاری که بزرگترین قوم ایرانی و آریایی در ایران به شمار می آید، ترکیبی از قوم پارس و بازماندگان اقوام ایرانی در دوره عیلامی است و همواره در طول تاریخ هزاران ساله خود در راه حفظ وطن و کیان ایران جانفشانی نموده و از روزگار باستان تاکنون فرهنگ کهن ایران زمین را پاس داشته اند. به روایت برخی مورخان در دوران شکل گیری هخامنشیان و بعد از ان در جنگ های سرنوشت ساز ایران، بختیاری ها از سپاهیان اصلی کورش کبیر و از پایه گذاران تمدن ایران بزرگ بودند.
کوروش از قوم بختیاری است
محققان کوروش هخامنشی را از سرزمین انشان/ آنزان (سرزمین باستانی بختیاری) و از قوم بختیاری می دانند. انشان در دشت های جنوب غربی و کوهستان های زاگرس سرزمین باستانی بختیاری بود. به روایت تاریخ، قوم پارس از دامنه های شمال غربی ایران به کوهستانهای بختیاری و سرزمین انشان کوچ کردند مشابهت فرهنگ، گویش آداب و رسوم و حتی آثار باستانی بختیاری همچون بردگوری ها، با آثار دوران هخامنشیان این پیوستگی را بیشتر می کند. در تصاویر سنگ نگاره های باستانی و نقوش برجسته نیز مشابهتی به چشم می خورد.
قسمتی از لوح کوروش: منم کوروشپسر کمبوجیه، شاه بزرگ، شاه انشان، نوه کوروش، شاه بزرگ، از نسل چَیش پیش، شاه بزرگ، شاه شهر انشان…
سایت سرزمین ما ـ بهمن ماه ۱۳۹۳
نوشتار زیر گذری بر زندگانی کورش و پیشینه تاریخی آرامگاه وی دارد:
کوروش و بختیاری ها
کوروش هخامنشی
هفتم آبان ماه را به نام «کوروش کبیر» نامگذاری کردهاند. البته از منظر تاریخی، روز و حتی سال تولد وی دقیقا مشخص نیست بنابراین بهتر است روز بزرگداشت کوروش گفته شود. اما کوروش که بود؟ کوروش را از قوم آریایی پارس می دانند که در سرزمین انشان سکنی گزیدند و این سرزمین خواستگاه قوم بختیاری بود از این رو کوروش را از قوم بختیاری می دانند. وی در استوانه معروف، خودش را «فرزند کمبوجیه، شاه بزرگ انشان، نوادهٔ کوروش، شاه بزرگ انشان، نوادهٔ چیش پیش، شاه بزرگ انشان…» معرفی می کند.
کوروش در سال ۵۵۹ پیش از میلاد یعنی ۲۵۵۳ سال پیش، در سن ۳۲ سالگی جانشین پدرش «کمبوجیه» شد و با فتح بابِل، جایی که حکمرانی بر آن به مثابه فرمانروایی بر جهان را داشت، در سال ۵۸ پیش از میلاد تاجگذاری کرد و بعد از آن «کوروش بزرگ» نام گرفت او پس از اقدامات و فتوحاتی که برای ایران انجام داد، ۳۰ سال بعد از تاجگذاری در ۵۲۹ پیش از میلاد (۲۵۲۳ سال پیش) فوت کرد. بر اساس متنهای موجود در کتاب «تربیت کوروش» یا «کوروشنامه» نوشته «گزنفون»، کوروش به فرزندانش وصیت کرد تا در زمان دفن، جسدش را مومیایی نکنند، با طلا نپوشانند و بدنش را بدون تابوت در خاک بگذارند.
کوروش یک امپراطوری جهانی را شکل داد که در طول تاریخ بیمانند است، قلمرویی که به گونهای که آن را نه در گذشته داشتهایم و نه در آینده مانند آن را خواهیم داشت. حتی پس از کوروش بسیاری از پادشاهان قصد تقلید از وی را داشتند، مانند اسکندر که ابایی نداشت لباس هخامنشی بپوشد. او علاوه بر خودش به سربازاناش نیز دستور داد با زنهای ایرانی ازدواج کنند تا فرهنگ ایرانی – یونانی به فرزندانشان منتقل شود
ویل دورانت در کتاب تاریخ تمدن خود درباره کوروش میگوید: «کوروش یکی از کسانی بود که گویا برای فرمانروایی آفریده شدهاند…در اداره امور به همان گونه شایستگی داشت که در کشورگشاییهای حیرتانگیز خود. با شکستخوردگان به بزرگواری رفتار و نسبت به دشمنان سابق خود مهربانی میکرد. پس مایه شگفتی نیست که یونانیان درباره وی داستانهای بیشمار نوشته و او را بزرگترین پهلوان جهان پیش از اسکندر دانسته باشند… کوروش از کشورگشایانی بوده است که بیش از هر کشورگشای دیگری او را دوست میداشتهاند و پایههای سلطنت خود را بر بخشندگی و خوی نیکو قرار داده بود. دشمنان وی از نرمی و گذشت او آگاه بودند و به همین جهت در جنگ با کوروش مانند کسی نبودند که با نیروی نومیدی میجنگد و میداند چارهای نیست جز اینکه بکشد یا خود کشته شود…وی هرگز شهرها را غارت نمیکرد و معابد را ویران نمیساخت.» البته ویل دورانت در ادامه درباره کوروش مینویسد: «… نقص بزرگی که بر خلق و خوی کوروش لکهای باقی گذاشته، آن بود که گاهی بیحساب قساوت و بیرحمی داشته است. این بیرحمی به پسر نیمه دیوانه وی کمبوجیه به ارث رسید، بیآنکه از کرم و بزرگواری پدر چیزی به او رسیده باشد، وی پادشاهی خویش را با کشتن برادر و رقیب خویش به نام بردیا آغاز کرد!
کوروش با نوشتن حقوق منشور کوروش، پس از تصرف بابل، آن را یک سند و شاهد تاریخی پرارزش در سطح دنیا کرد وخود را برای همیشه در تاریخ ایران و جهان جاودانه کرد ، به گونهای که در سال ۱۹۷۱، سازمان ملل متحد منشور حقوق بشر کوروش را به همهی زبانهای رسمی کشورهای عضو سازمان منتشر کرد و بدلی از این استوانه را در مقر سازمان ملل در شهر نیویورک قرار داد.
استوانهی کوروش بزرگ یا منشور حقوق بشر کوروش لوحی از گل پخته است که در سال ۵۳۸ پیش از میلاد به فرمان کوروش بزرگ هخامنشی نگاشته شده است. نیمهی نخست این لوح از زبان رویدادنگاران بابلی و نیمهی پایانی آن سخنان و دستورهای کوروش به زبان و خط میخی اکدی (بابلی نو) نوشته شده است.
این استوانه در سال ۱۲۵۸ خورشیدی/ ۱۸۷۹ میلادی در نیایشگاه اِسَگیله (معبد مردوک، خدای بزرگ بابلی) در شهر بابل باستانی (در عراق فعلی) پیدا شد و در موزه بریتانیا در شهر لندن نگهداری میشود. این منشور را یکی از بزرگترین نشانههای روحیهی بردباری در فرهنگ ایرانی میدانند.
اما شخصیت کوروش و اقدامات او باعث شد وی را «ذوالقرنین» بنامند؛ کلمهای که به گفتهی بسیاری از بزرگان در قرآن نیز آمده است. از جمله بزرگانی که معتقدند ذوالقرنین یادشده در قرآن و مسیح عهد عتیق هر دو به کوروش هخامنشی برمیگردد، میتوان به «علامه طباطبایی» در تفسیرالمیزان، «آیتالله مکارم شیرازی»، ترجمه تفسیر سوره کهف از باستانی پاریزی، مولانا «ابوالکلام آزاد»، مفسر بزرگ قرآن و وزیر فرهنگ هند در زمان گاندی در تفسیرالبیان، و ۱۰ نفر از مفسران بزرگ قرآن در تفسیر نمونه ( مانند قرائتی، امامی، آشتیانی، حسنی، شجاعی، عبدالهی و محمدی، دکتر علی شریعتی در کتاب بازشناسی هویت ایرانی اسلامی، صدر بلاغی در قصص قرآن، آیتالله «سید محمد فقیه» استاد اخلاق و حافظ کل قرآن و نماینده مجلس خبرگان دوم، استاد محیط طباطبایی و حجهالاسلام شهید هاشمینژاد اشاره کرد.
آرامگاه کورش (سنت آرامگاه سازی و احترام به قبور بزرگان در ایران و دوران هخامنشی رواج یافت)
نخستین کسی که نظریه آرامگاه کورش برای این بنا را اظهار داشت، جیمز موریه بود که در سال۱۸۱۱ میلادی بدانجا سفر کرده بود. با اینکه موریه بعدها از این نظر خود پشیمان شد و آرامگاه کورش و پاسارگاد را جایی در اطراف فسا گمان داد، اما دیگرانی همچون سِر رابرت کرپورتر در سال ۱۸۱۸ میلادی و کلودیوس جیمز ریچ در سال ۱۸۲۱ میلادی نظریه او را پذیرفتند (در باره ریچ ← کتیبههای جعلی). این در حالی بود که عدهای دیگر و از جمله دلاواله، اوزلی، لاسِن، اوپرت، سایس و ژان دیولافوآ آرامگاه کورش و پاسارگاد را در اطراف فسا میدانستند. البته برخی دیگر منکر وجود آرامگاه کوروش در این نواحی هستند.
آرامگاه کوروش در محوطه تاریخی پاسارگاد در استان فارس واقع است «دشت مرغاب» در محوطهی پاسارگاد در استان فارس بیش از ۲۵۵۰ سال پیش یک باغ بزرگ بود، باغی با نگهبانان و خدم و حشم که از مقبرهی «کوروش» محافظت میکردند، با سایبانی بزرگ روی مقبره که همه در زیر سایهی آن زیارت میکردهاند.
بر اساس سفرنامههای باقیمانده از آن دوران، «دشت مرغاب» باغی بزرگ و رویایی بود، با تندیسهای زرین و زیورآلات آراسته و پر از درخت که حالا یک بیابان بایر است و در وسط آن تنها نمونه آرامگاهسازی از دورههای پیش از اسلام یعنی مقبرهی کوروش خودنمایی میکند. البته این بایر بودن با توجه به اسناد موجود پس از غارت مقبرهی کوروش توسط سربازان یونانی به مرور به وجود آمده است.
زاگرس زند – ایرانشناس و مدرس تاریخ ایران باستان دربارهی شخصیت کوروش و آرامگاه وی اظهار کرد: آرامگاه کوروش تنها نمونه سنت آرامگاهسازی در پیش از میلاد است، چراکه در دوران قبل از کوروش، پادشاهان ثروتمند و زیادی که دورهی پادشاهیشان هر کدام معماری پرشکوهی داشتهاند زندگی میکردند، اما پس از مرگشان هیچ نشانی از مقبره یا مکان دفن آنها وجود ندارد، به همین دلیل آرامگاه کوروش را میتوان نمونهای از سنت آرامگاهسازی در آن زمان دانست . او سنت آرامگاهسازی را دارای باری مقدس در آن زمان دانست و افزود: این سنت در آن زمان حتی به فرهنگ عامیانه نیز راه پیدا کرد، به گونهای که پس از اسلام شکوفا شد، مانند معماری در ساخت بناهایی مثل حمام و مسجد در آن دوران که به طور کامل از ویژگیهای ایرانی برخوردار بودند؛ آرامگاهسازی نیز از این خصوصیت بهره گرفته است.
وی با بیان اینکه سنت آرامگاهسازی در ایران باستان بسیار متفاوتتر از ایران پس از اسلام است، افزود: با این وجود تنها آرامگاه باقی مانده از آن دوره، آرامگاه «کوروش» است. این آرامگاه در بستر تاریخیِ خود، یگانه است. همچنین ساخت مقبرهی آن نیز اهمیت و بیهمتا بودن کوروش را نشان میدهد . این مدرس دانشگاه ادامه داد: با توجه به اسناد موجود و آنچه در سفرنامهی افراد مختلف در دوران باستان نوشته شده، به نظر میرسد این آرامگاه حالتی زیارتگاهی داشته است، اما پس از مدتی چون مردم فراموش میکنند که آن مقبره متعلق به چه کسی بوده، تا حدود ۲۰۰ سال پیش به این مقبره، قبر «مادر سلیمان» میگفتند.
او اضافه کرد: در حدود اوایل سدهی ۱۹ میلادی باستانشناسان با تحقیقاتی که انجام دادند و با توجه به متنها و کتیبههای در دسترسشان، حدس زدند که این مکان متعلق به آرامگاه «کوروش» است، بنابراین کمتر از ۲۰۰ سال است که باستانشناسان به یقین متوجه شدهاند که این مکان متعلق به «کوروش» بوده است.
زند همچنین دربارهی زیارتگاهی بودن این مقبره عنوان کرد: با توجه به منابعی مانند نوشتههای «استرابون» تاریخنگار و جغرافیدان جهان باستان و «هرودت»، تاریخنویس به نظر میرسد مکانی که آرامگاه کوروش در آن قرار دارد یک مکان زیارتگاهی بوده است. این دو تاریخنویس نوشتهاند: «اسکندر از این آرامگاه دیدن کرده است. آن آرامگاهی بزرگ و مملو از تندیسهای زرین و زیورآلات آراسته با نگهبانان بیشماری بوده که مردم در آن زیارت میکردهاند.»
این ایرانشناس همچنین درباره سازهی مقبره کوروش به خبرنگار ایسنا اظهار کرد: مساحت زیربنای آرامگاه کوروش ۱۵۶ متر مربع و با ابعاد ۱۲ در ۱۳ متر است. این مقبره چند پلکان دارد که از کوچک به بزرگ روی هم سوار شدهاند تا به اتاقک وسط برسند. ارتفاع پلهی اول ۱۷۰ سانتی متر، ارتفاع پله دوم و سوم هر کدام ۱۳۰ سانتیمتر و سه پله آخر نیز هر کدام ۵۵ سانتیمتر ارتفاع دارند. بنابراین بلندی کل بنای مقبرهی کوروش ۱۱ متر است، با یک سقف شیروانی مانند . وی آرامگاه کوروش را به یک حرم بسیار کوچک شبیه دانست و افزود: معماری این مقبره، مدل معابد زیگوراتی و مقابر اورارتوئیهاست که سالها در مهاجرت بودهاند، به نظر میرسد مقبره کوروش نیز از این مدل معماری سرمنشاء گرفته است.
زند افزود: مقبره کوروش از سنگهای بسیار بزرگ و سفید شکل گرفته است که بدون ملات و با بسطهای سلسلهای روی هم وصل شدهاند. این بنا به لحاظ مکانیک سازه و بحث فرسایش آب و باد به درستی طراحی شده و بیشترین پایداری ممکن را دارد این ایرانشناس نمونهی بسیار کوچکتر مقبرهی کوروش را مقبرهی «گوردختر» در شهرستان دشتستان استان بوشهر دانست و افزود: آن مقبره برخلاف مقبرهی کوروش خط و کتیبهای ندارد و پلکانی بسیار کوتاهتر دارد. در واقع آن براساس گمانههای مطرح شده یک مدل کوچکتر از آرامگاه کوروش است. خبرگزاری ایسنا
چرا کوروش کبیر را ذوالقرنین می دانند؟
… قرآن مجید،کتاب شریف مسلمانان درآیههای ۸۳ تا ۹۹ سوره کهف، ذوالقرنین را فردی یکتاپرست، صالح، دادگر و انسان دوست و از بندگان شایسته و برگزیده خداوند نام برده و از او به نیکی یاد می کند. عالمان و متفکران بسیاری بر یکی بودن ذوالقرنین قرآن و مسیح عهد عتیق با کوروش هخامنشی گواهی دادهاند، که از آنها می توان به شخصیت های زیر اشاره کرد:علامه طباطبایی و پروفسور عبدالکلام آزاد (دانشمند شهیر هندی) با دلایل متقن به اثبات رسانده اند که ذوالقرنین، همان کوروش کبیر، بنیانگذار امپراتوری بزرگ هخامنشی در ایران است. آیتالله مکارم شیرازی و ده نفر از مفسران بزرگ قرآن در تفسیر نمونه (مانند قرائتی، امامی، آشتیانی، حسنی، شجاعی، عبدالهی و محمدی)، تابنده گنابادی در کتاب سه داستان عرفانی از قرآن، آیت الله میر محمدکریم علوی در تفسیر کشف الحقایق (با ترجمه عبدالمجید صادق نوبری )، حجت الاسلام سید نورالدین ابطحی در کتاب ایرانیان در قرآن و روایات، دکتر علی شریعتی در کتاب بازشناسی هویت ایرانی اسلامی، صدر بلاغی در قصص قرآن، جلال رفیع در کتاب بهشت شداد، منوچهر خدایار در کتاب کورش در ادیان آسیای غربی، قاسم آذینی فر در کتاب کوروش پیام آور بزرگ، دکتر فریدون بدرهای در کتاب کوروش در قرآن و عهد عتیق، محمد کاظم توانگر زمین در کتاب ذوالقرنین و کوروش، آیت الله سید محمد فقیه استاد اخلاق، حافظ کل قرآن و نماینده مجلس خبرگان دوم، استاد محیط طباطبایی، حجه الاسلام شهید هاشمی نژاد و احمدخان که بنیانگذار دانشگاه اسلامی علیگر هند بود .
نظر علامه طباطبایی درالمیزان بنا بر شواهد تاریخی محکم نیز بر این مهم تاکید دارد که ذوالقرنین قرآن همان کوروش کبیر هخامنشی است. استاد علامه طباطبایی درتفسیرالمیزان آورده است : اگر ذوالقرنین قرآن، مردی مومن به خدا و به دین توحید بوده، کوروش نیز این چنین بوده و اگر ذوالقرنین، پادشاهی عادل و رعیت پروربوده، کوروش نیز چنین بود؛ اگر او نسبت به ستمگران و دشمنان مردی سیاستمدار بوده او نیز بود؛ اگر دین، عقل، فضایل اخلاقی و ثروت و شوکت داشت، کوروش هم داشت؛ همان گونه که قرآن فرموده کوروش نیز سفری به سوی مغرب کرد، بر لیدی و پیرامون آن مسلط شد و بار دیگر به سوی مشرق سفر کرد. آنجا مردمی دید صحرانشین و وحشی که در بیابان زندگی می کردند. برای همین، به آنها کمک کرد، سدی ساخت در مقابل قبیله و قومی که آنها را آزار می دادند؛ در تنگه داریال میان کوه های قفقاز و نزدیک به شهر تفلیس.
استوانه کوروش کبیر در موزه لندن ـ کشف شده در سال ۱۸۷۹ میلادی در بابل عراق
ـــ چرا کوروش کبیر ذوالقرنین است ؟
یکتاپرستی، نیکوکرداری، رأفت و انسان دوستی از صفات گفته شده ذوالقرنین در کتاب آسمانی مسلمانان است. بنا بر فرموده قرآن مجید، ذوالقرنین، پادشاهی دادگر بود و نسبت به رعیت عطوفت داشت و هنگام کشورگشایی و غلبه قتل و کینه ورزی را اجازه نمی داد. از این روی، هنگامی که بر قومی در غرب چیره شد، پنداشتند، اوهم مانند دیگر کشورگشایان خونریزی آغاز خواهد کرد، ولی او بدین کار دست نبرد، بلکه به آنان گفت: هیچ گونه بیمی پاکان شما در دل راه ندهند و هر یک از شما که عملی نیکو کند، پاداش آن را خواهد دید .
با آن که آن قوم بی یاور و دادرسی در چنگال قدرت او بودند، با ایشان شفقت کرد و به دادگری و نیکوکاری دل آنان را به دست آورد. بر پایه شواهد انکارناپذیر تاریخی، همگی این ویژگی ها بر کوروش هخامنشی منطبق است که نمونه بارز خوی انسانی و رأفت و مدارای کوروش را در رفتار او با مردم بابل پس از فتح این سرزمین، در تاریخ می بینیم . با این حال، برخی تلاش می کنند چنگیز و آتیلا و یا اسکندر مقدونی را ذوالقرنین معرفی نمایند، در حالی که هیچ یک از صفات آمده در قرآن مجید بر این جهانگشایان ظالم خونریز قابل انطباق نیست.
به گفته مورخان یونانی کوروش کبیر از چنان جایگاه بزرگی برخوردار بوده که حتی اسکندر با وجود یورش وحشیانه به ایران و تسخیر و آتش زدن تخت جمشید به پاسارگاد مقبره کوروش رفته، در برابر مزار آن بزرگ مرد زانو زده و مراتب احترام خود را به کوروش کبیر بجا آورده است. بنا بر فرموده قرآن مجید، ذوالقرنین می گوید: «هذا فتح من ربی»؛ یعنی «همه فتوحات من نتیجه لطف خداست» و ما هیچ گاه در تاریخ، نه از اسکندر و نه از مغول ، چنین گفتاری را سراغ داریم .
علت دوم آن که واژه ذوالقرنین در قرآن مجید به معنای فردی است که دو شاخ در بالای سر او قرار دارد. همان گونه که در تصویر حجاری شده کوروش کبیر در تخت جمشید دیده می شود؛ کلاهی با دو شاخ در بالای سر او به خوبی نمایان است. در ترجمه تفسیر المیزان جلد ۱۳صفحه ۵۳۹آمده است: « در کتاب دانیال هم خوابى که وى براى کورش نقل کرده، به صورت قوچى که دو شاخ داشته دیده است».
از دیگر نکاتی که شاهدی بر ذوالقرنین بودن کوروش کبیر است می توان به این نکته اشاره کرد که در قرآن مجید آمده ذوالقرنین در آغاز فرمانروایی خود، به منطقه ای که آفتاب غروب می کند، حمله کرده و پیروزیهای بزرگی به دست آورده است. سپس به سوی شرق شتافت و در آن سامان، هم به پیروزی دست یافت و پس از آن، به مکانی رفت که آفتاب از آن طلوع می کرد؛ یعنی شرق و آنان پوششی برای محافظت خود نداشتند.
مقابل آفتاب سوزان اشاره به این که منطقه بیابانی بوده و سکنه چادرنشین و کوچ رو برای آب و غذا و اشارت به سکنه مغولی و سکایی آسیای میانه دارد. همان گونه که می دانیم، نخستین حمله بزرگ کوروش کبیر به غرب ایران و سرزمین لیدی (در باختر آسیای کوچک یا ترکیه امروزی) بوده که به پیروزی کوروش و تابعیت لیدی به امپراتوری ایران انجامید. فرمانروایان لیدی که با بابل و مصر و حکومت های آسیای صغیر متحد شده بودند ،برای تصرف بخشی از ایران، در صدد ضربه زدن به کوروش برآمدند. کوروش پس از آگاهی از این توطئه، سپاهیانش را به طرف سارد، پایتخت لیدی گسیل داشت.
وی در این نبرد نیز پیروز بود. در نتیجه این حمله در ۵۴۷ق.م سارد و شهرهای آسیای صغیر، یکی پس از دیگری به دستان پرتوان کوروش کبیر سقوط کرد. در تاریخ به این نکته اشاره شده که کوروش کبیر، پس از نبرد موفقیت آمیز در غرب ایران زمین (لیدی) برای سر و سامان دادن به شورش اقوام بیابانگردی که متجاوز، وحشی و خونریز بودند، به شمال شرق ایران بزرگ لشکرکشی کرد و موفق به فرو نشاندن آنان و تأمین امنیت مرزهای شرق و شمال شرق ایران شد.
یکی دیگر از مشخصات ذوالقرنین در قرآن، عزیمت او به مناطق شمالی و رویارویی با قوم یأجوج و مأجوج بوده است و علاوه بر این، ایجاد سد یأجوج و مأجوج که در ساخت آن از آهن استفاده شده نیز در قرآن به ذوالقرنین نسبت داده شده است. جالب این که در تورات هم به ساختن سدی از جنس آهن اشاره شده است؛ آنجا که از قول کوروش خطاب به خداوند یکتا می گوید: «من ای کوروش، پیش روی تو خواهم خرامید … جای ناهموار را برایت هموار می کنم، درهای برنجین را می شکنم، پشت بندهای اهنین را خواهم برید…»
در تعیین محل استقرار این سد، گمانه زنی های متعددی شده و حتی برخی آن را همان دیوار بزرگ چین تصور کرده اند، در حالی که کلید حل این معما در خود قرآن نهفته که کاربرد آهن در ساخت این سد مورد تأکید قرارگرفته که با توجه به این که در ساخت دیوار بزرگ چین هیچ گونه مواد آهنی به کار گرفته نشده، این نظریه مردود است.
در سرزمین میان دریای کاسپین و دریای سیاه، سلسله کوههای قفقاز به صورت دیواری راه های میان شمال و جنوب را بسته است؛ مگر یک راه که باز گذاشته و آن تنگه ای است که در میان رشته کوههایی واقع شده و شمال و جنوب را به هم متصل می سازد و این تنگه در عصر حاضر، تنگه دارالا نامیده می شود و در نقشه های موجود میان شهر ولادی قفقاز ـ پایتخت جمهوری اوستیای شمالی، شمالی ترین منطقه ایرانی نشین و فارسی زبان قفقاز که هم اکنون یکی از جمهوری های روسیه است ـ و تفلیس نشان داده می شود در همان جا که تاکنون دیوار آهنین باستانی موجود است و شک نیست که این دیوارهمان سدی است که کوروش بنا کرده، زیرا اوصافی که قرآن بیان کرده، درباره سد ذوالقرنین کاملا بر آن منطبق است و همان گونه که قرآن یادآور شده، الواح آهنین در ساختمان آن به کار رفته و مس گداخته برای بستن مفاصل و رخنه های آن استعمال شده و در میان دو دیوار کوهستانی بنا شده است.
با در نظر گرفتن بازمانده سدی که هم اکنون در گذرگاه دارلا قفقاز موجود است و شهادت کتب ارمنی ـ که این ناحیه را (بهاک کورائی) و (کابان کورائی) می گویند و به معنی گذرگاه و یا دره کوروش است ـ شکی نمی ماند که کوروش به سمت شمال غربی ایران رفته و از نواحی ای که امروز به نام دربند و معبر دارالس معروف است، گذشته و در آنجا سدی بنا کرده تا مانع هجوم سکاهای متجاوز بشود.
در آنجا به دستور کوروش آهن و فلز فراوان آوردند و سدی از آهن بسان دیواری در معبر میان دو کوه که تنها راه عبور و مرور اقوام وحشی سکایی بود، بنا شد؛ این سد تنگه باریک میان دو کوه را می بست و مانع گذشتن سواران یغماگر سکایی بود و به همین جهت این دره به نام دره کوروش نامیده شده است. تصویر نقاشی یک جهانگرد اروپایی از سنگ نگاره کوروش هخامنشی در پاسارگاد سندی است مبنی بر این که کتیبه بالای سر این سنگ نگاره که به سه زبان ایران باستان نوشته شده بود .
وصیت نامه کوروش؟
برخی سخنان کوروش در کتیبه های بجای مانده از دروان باستان و یا در کتب تاریخ نویسان یونانی آمده اما برخی سخنان و مطالبی که به نام وصیت نامه کتبی کوررش یا داریوش منتشر شده ساختگی و غیر واقعی است!. در متنی به عنوان وصیت نامه کورش هخامنشی معرفی شده، آمده است: «فرزندان من، دوستان من! من اکنون به پایان زندگی نزدیک گشته ام. من آن را با نشانه های آشکار دریافته ام. وقتی درگذشتم مرا خوشبخت بپندارید و کام من این است که این احساس در کردار و رفتار شما نمایان گر باشد، زیرا من به هنگام کودکی، جوانی و پیری بخت یار بوده ام. همیشه نیروی من افزون گشته است، آنچنان که امروز نیز احساس نمیکنم که از هنگام جوانی ناتوان ترم. من دوستان را به خاطر نیکویی های خود خوشبخت و دشمنانم را فرمانبردار خویش دیده ام. زادگاه من بخش کوچکی از آسیا بود. من آنرا اکنون سربلند و بلندپایه باز می گذارم. اما از آنجا که از شکست در هراس بودم، خود را از خودپسندی و غرور بر حذر داشتم. حتی در پیروزی های بزرگ خود، پا از اعتدال بیرون ننهادم. در این هنگام که به سرای دیگر می گذرم، شما و میهنم را خوشبخت میبینم و از این رو میخواهم که آیندگان مرا مردی خوشبخت بدانند….
سنگ نگاره مرد بالدار در پاسارگاد
نقشه امپراطوری هخامنشی
آرامگاه کوروش کبیر
***
ترجمه متن منشور معروف کوروش
منشور کوروش بر روی استوانه ای سفالی از جنس خاک رس در سال ۱۸۷۹ میلادی توسط باستان شناسان در بابل عراق کشف شده است. ترجمه های متفاوت و بعضا خیالپردازانه از منشور کوروش شده است که باعث گردید برخی متن منشور کوروش رادروغین قلمداد کنند و آن را فقط فتحنامه بابل و شرح جنگ و درگیری بدانند
متن یکی از ترجمه های منتشر شده از منشور کوروش به زبان فارسی به این شرح است:
ترجمۀ فارسی از متن اصلی بابِلی از دکتر شاهرخ رزمجو، بخش خاورمیانۀ موزۀ بریتانیا.
۱) [آن هنگام که …………. {مردو]ک، پادشاه همه آسمانها و زمین، کسی که ….،} … که با …یَش {سرزمینهای دشمنانش (؟) را لگدکوب میکند}
۲) [………………] {با دانایی گسترده، … کسی که} گوشههای جهان {را زیر نظر دارد}،
۳) [………………] …فرزند ارشد [او] (= بِلشَزَر، فرومایهای) به سروری سرزمینش گمارده شد،
۴) [………………] [اما] او [فرمانروایی؟ سا]ختگی بر آنان قرار داد،
۵) نمونهای ساختگی از اِسگیل سا[خت و] …………… برای (شهر) اور و دیگر جایگاههای مقدس [فرستاد؟]
۶) آیینهایی که شایسته آنان (خدایان / پرستشگاهها) نبود. پیشکشی [هایی ناپاک] ………………. گستاخانه […] هر روز یاوهسرایی میکرد و [اها]نت آمیز
۷) (او) پیشکشیهای روزانه را باز داشت. او در [آیینها دست برد و] ……………. درون پرستشگاهها برقرار [کرد]. در اندیشهاش به ترس از مردوک ــ شاه خدایان ــ پایان داد.
۸) هر روز به شهرش (= شهر مردوک) بدی روا میداشت. …………. همه مردما[نش را …] (= مردمان مردوک) را با یوغی رها نشدنی به نابودی کشاند.
۹) انلیلِ خدایان (= مردوک)، از شِکوِه ایشان بسیار خشمگین شد، و ………… قلمرو آنان. خدایانی که درون آنها میزیستند محرابهایشان را رها کردند،
۱۰) خشمگین از اینکه او (= نبونئید) (آنان را) (= خدایان غیر بابِلی) به شواَنّهَ (= بابل) وارد کرده بود. [دلِ] مردوکِ بلند [پایه، انلیلِ خدایان] برحم آمد … (او) بر همه زیستگاههایی که جایگاههای مقدسشان ویران گشته بود
۱۱) و مردم سرزمین سومر و اَکد که همچون کالبد مردگان شده بودند، اندیشه کرد (و) بر آنان رحم آورد. او همه سرزمینها را جست و بررسی کرد،
۱۲) شاهی دادگر را جستوجو کرد که دلخواهش باشد. او کوروش، شاه (شهر) انشان را به دستانش گرفت، و او را به نام خواند، (و) شهریاری او بر همگان را به آوای بلند اعلام کرد.
۱۳) او (= مردوک) سرزمین گوتی (و) همه سپاهیان مادی را در برابر پاهای او (= کوروش) به کرنش درآورد و همه مردمان سرسیاه (= عامه مردم) را که (مردوک) به دستان او (= کوروش) سپرده بود،
۱۴) به دادگری و راستی شبانی کرد. مردودک، سرور بزرگ، که پرورنده مردمانش است، به کارهای نیک او (= کوروش) و دل راستینش به شادی نگریست
۱۵) (و) او را فرمان داد تا بسوی شهرش (= شهر مردوک)، بابِل، برود. او را واداشت (تا) راه تینتیر (= بابِل) را در پیش گیرد، و، همچون دوست و همراهی در کنارش گام برداشت.
۱۶) سپاهیان گستردهاش که شمارشان همچون آب یک رودخانه شمردنی نبود، پوشیده در جنگافزارها در کنارش روان بودند.
۱۷) (مردوک) او را بدون جنگ و نبرد به درون شواَنّهَ (= بابِل) وارد کرد. او شهرش، بابِل را از سختی رهانید. او (= مردوک) نبونئید، شاهی را که از او نمیهراسید، در دستش (= دست کوروش) نهاد.
۱۸) همه مردم تینتیر (= بابِل)، تمامی سرزمینهای سومر و اَکد، بزرگان و فرمانداران در برابرش کرنش کردند (و) بر پاهایش بوسه زدند، از پادشاهی او شادمان گشتند (و) چهرههایشان درخشان شد.
۱۹) (مردوک) سروری که با یاریاش به مردگان زندگی بخشید (و) آنکه همه را از سختی و دشواری رهانید، آنان او را به شادی ستایش کردند و نامش را ستودند.
۲۰) منم کوروش، شاه جهان، شاه بزرگ، شاه نیرومند، شاه بابِل، شاه سومر و اَکد، شاه چهار گوشه جهان.
۲۱) پسر کمبوجیه، شاه بزرگ، شاه انشان، نوه کوروش، شاه بزرگ، شا[ه شهر] انشان، از نسل چَیش پیش، شاه بزرگ، شاه شهر انشان.
۲۲) دودمان جاودانه پادشاهی که (خدایان) بِل و نَبو فرمانرواییش را دوست دارند (و) پادشاهی او را با دلی شاد یاد میکنند. آنگاه که با آشتی به در[ون] بابِل آمدم،
۲۳) جایگاه سروری (خود) را با جشن و شادمانی در کاخ شاهی برپا کردم. مردوک، سرور بزرگ، قلب گشاده کسی که بابِل را دوست دارد، [همچون سرنو]شتم به من [بخشید] (و) من هر روز ترسنده در پی نیایش او بودم.
۲۴) سپاهیان گستردهام با آرامش درون بابِل گام برمیداشتند. نگذاشتم کسی در همه [سومر و] اَکد هراس آفرین باشد.
۲۵) در پی امنیتِ [شهرِ] بابِل و همه جایگاههای مقدسش بودم. برای مردم بابِل ……………… که برخلاف خوا[ست خدایان] یوغی بر آنان نهاده بود که شایستهشان نبود،
۲۶) خستگیهایشان را تسکین دادم (و) از بندها (؟) رهایشان کردم. مردوک، سرور بزرگ، از رفتار [نیک من] شادمان گشت (و)
۲۷) به من کوروش، شاهی که از او میترسد و کمبوجیه پسر تنی[ام و به] همه سپاهیانم،
۲۸) برکتی نیکو ارزانی داشت. بگذار ما با شادی در برابرش باشیم، در آرامش. به [فرمان] والایش، همه شاهانی که بر تخت نشستهاند،
۲۹) از هر گوشه (جهان)، از دریای بالا تا دریای پایین، آنانکه در سرزمینهای دور دست میزیند، (و) همه شاهان سرزمین اَمورّو که در چادرها زندگی میکنند، همه آنان،
۳۰) باج سنگینشان را به شواَنّهَ (بابِل) آوردند و بر پاهایم بوسه زدند. از [شواَنّهَ = بابِل] تا شهر آشور و شوش،
۳۱) اَکد، سرزمین اِشنونهَ، زَمبَن، شهر مِتورنو، دِر، تا مرز گوتی، جا[یگاههای مقدس آنسو]ی دجله که از دیرباز محرابهایشان ویران شده بود،
۳۲) خدایانی را که درون آنها ساکن بودند، به جایگاههایشان بازگرداندم و (آنان را) در جایگاه ابدی خودشان نهادم. همه مردمانِ آنان (= آن خدایان) را گرد آوردم و به سکونتگاههایشان بازگرداندم و
۳۳) خدایانِ سرزمین سومر و اَکد را که نبونئید ــ در میان خشم سرور خدایان ــ به شواَنّهَ (= بابِل) آورده بود، به فرمان مردوک، سرور بزرگ، به سلامت
۳۴) به جایگاهشان بازگرداندم، جایگاهی که دلشادشان میسازد. باشد تا خدایانی که به درون نیایشگاههایشان بازگرداندم،
۳۵) هر روز در برابر بِل و نَبو، روزگاری دراز (= عمری طولانی) برایم خواستار شوند (و) کارهای نیکم را یادآور شوند و به مردوک، سرورم چنین بگویند که «کوروش، شاهی که از تو میترسد و کمبوجیه پسرش
۳۶) … بگذار آنان {سهمیه رسان نیایشگاههایمان باشند، تا روزگاران دراز (؟) … و} باشد که مردمان بابِل [شاهیِ] (او را) بستایند.» من همه سرزمینها را در صلح قرار دادم.
۳۷) ……… [غا]ز، دو مرغابی، ده کبوتر، بیشتر از [پیشکشی پیشینِ] غاز و مرغابی و کبوتری که ……
۳۸) … [روزا]نه افزودم. …………. در پی استوار کردن باروی دیوار ایمگور ــ اِنلیل، دیوار بزرگ بابِل برآمدم
۳۹) … دیواری از آجر پخته، بر کناره خندقی که شاه پیشین ساخته بود، ولی ساختش را به پایان [نبرده بود] … کار آن را [من … به پایان بردم.]
۴۰) … که [شهر را از بیرون در بر نگرفته بود]، که هیچ شاهی پیش از من (با) کارگرانِ به بیگاری [گرفته شده سرزمینش در] شواَنّهَ (= باِبل) نساخته بود.
۴۱) … (آن را) [با قیر] و آجر پخته از نو برپا کردم و [ساختش را به پایان رساندم].
۴۲) … [دروازههای بزرگ از چوب سدر] با روکش مفرغین. من همه آن درها را با آستانه[ها و قطعات مسی] کار گذاردم.
۴۳) … [… کتیبهای از] آشوربانیپال، شاهی پیش از من، [(روی آن) نو]شته شده بود، [درون آن دید]م.
۴۴) [……..] {او … مردوک، سرور بزرگ، آفرینننده (؟)} [……………………..]
۴۵) [………….] {… من … همچون هدیهای [پیشکش کردم]}……… [(برای) خشنودیات} تا به جا]ودان.
سایت سرزمین ما ـ بهمن ماه ۱۳۹۳
مطالب مرتبط
زندگینامه مشاهیر و نام آوران بزرگ بختیاری
کلیک کنید:
ـ آریو برزن بختیاری سردار هخامنشی
زندگینامه پژمان بختیاری (محقق، مترجم و شاعر بزرگ معاصر و از مفاخر ملی)
زندگینامه سردار اسعد بختیاری (از سران بزرگ مشروطیت و از مفاخر ملی)
زندگینامه داراب افسر بختیاری (مشهورترین شاعر گویشی بختیاری)
زندگینامه سردار مریم بختیاری (از زنان نامدار دوره مشروطیت ایران و بعد از آن)
زندگینامه علیمردان خان بختیاری (قهرمان مبارزه با استبداد و اسطوره مقاومت)
زندگینامه مسعود بختیاری(بهمن علاء الدین) (هنرمند بزرگ موسیقی بختیاری)
زندگینامه: دکترقیصر امینپور(شاعر بزرگ معاصر و از مفاخر ملی)
bigthemeآذر ۱۰, ۱۴۰۳ ۰
آذر ۱۰, ۱۴۰۳ ۰
آذر ۰۹, ۱۴۰۳ ۲۰
آبان ۲۷, ۱۴۰۳ ۲
آذر ۱۰, ۱۴۰۳ ۰
آذر ۱۰, ۱۴۰۳ ۰
آذر ۰۹, ۱۴۰۳ ۲۰
آبان ۲۷, ۱۴۰۳ ۲
ویژه تاریخ و فرهنگ ایران و سرزمین بختیاری، سرزمین آفتاب، سرزمین آزاد، سرزمین آریایی، سرزمین کوهساران بلند، سرزمین رودهای خروشان، سرزمین چشمه ساران زلال، سرزمین جنگلهای سرسبز، سرزمین دشت های زیبا، سرزمین برف و آب و آفتاب، سرزمین تاریخ و تمدن دیرینه، سرزمین فاتحان مشروطیت، سرزمینی در قلب ایرانزمین… بختیاری بزرگترین قوم ایرانی و آریایی در ایران و تنها قوم صددرصد شیعه..*این سایت آزاد، مستقل و مردمی است. تاسیس1391
شهریور ۳۱, ۱۳۹۷ ۲۶
خرداد ۱۹, ۱۴۰۳ ۲۴
آذر ۱۷, ۱۴۰۲ ۲۳
اسفند ۱۱, ۱۴۰۲ ۲۲
آذر ۰۹, ۱۴۰۳ ۲۰
خرداد ۰۲, ۱۳۹۵ ۱۷
تیر ۱۲, ۱۳۹۵ ۱۶
آبان ۰۶, ۱۳۹۵ ۱۵
خرداد ۲۰, ۱۳۹۲ ۱۳
مرداد ۱۰, ۱۳۹۵ ۱۲
آذر ۱۱, ۱۴۰۲ ۱۰
دی ۰۳, ۱۳۹۴ ۱۰
شهریور ۰۸, ۱۳۹۵ ۸
اردیبهشت ۲۹, ۱۴۰۳ ۸
مهر ۲۶, ۱۴۰۱ ۷
آذر ۱۰, ۱۴۰۳ ۰
آذر ۱۰, ۱۴۰۳ ۰
آذر ۰۹, ۱۴۰۳ ۲۰
آبان ۲۷, ۱۴۰۳ ۲
آبان ۱۷, ۱۴۰۳ ۱
تیر ۲۸, ۱۴۰۳ ۰
تیر ۰۱, ۱۴۰۳ ۴
خرداد ۱۹, ۱۴۰۳ ۲۴
اردیبهشت ۲۹, ۱۴۰۳ ۸
اردیبهشت ۲۰, ۱۴۰۳ ۰
اردیبهشت ۱۰, ۱۴۰۳ ۰
اردیبهشت ۰۷, ۱۴۰۳ ۲
اردیبهشت ۰۵, ۱۴۰۳ ۰
فروردین ۲۹, ۱۴۰۳ ۰
فروردین ۲۴, ۱۴۰۳ ۰
8 ماهپیش
آذر ۱۰, ۱۴۰۳ ۰
گرامیداشت پژمان بختیاری شاعر بزرگ ایران در دانشگاه فرهنگیان به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در شهرکرد،...آذر ۰۹, ۱۴۰۳ ۲۰
زندگینامه و آثار/ زادگاه پژمان «دشتک بختیاری» در دامنه کوهساران بلند بختیاری، منتهی به «زردکوه» و در کنار سرچشمه های...آبان ۲۷, ۱۴۰۳ ۲
تمدید شد/ مهلت ارسال مقالات ۱ اسفند برگزاری همایش: ۸ اسفند۱۴۰۳ همایش ملی زندگی، آثار و شخصیت پژمان بختیاری (شاعر بزرگ...تیر ۲۸, ۱۴۰۳ ۰
📙کتاب” دشتک بر بلندای تاریخ ” منتشر شد. کتاب “دشتک، بر بلندای تاریخ بختیاری” تالیف «رضا بهرامی دشتکی» پس از سالها...خرداد ۱۹, ۱۴۰۳ ۲۴
معرفی کتاب: این اثر پژوهشی از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در فهرست آثار فاخر قرار گرفت و مورد حمایت ویژه واقع گردید…...اردیبهشت ۲۹, ۱۴۰۳ ۸
تاریخ بختیاری از آغاز تاکنون مقدمه: سرزمین ایران از آغاز دوران تاریخی به تدریج شاهد شکل گیری کهن ترین تمدن های بشری بود...اردیبهشت ۲۰, ۱۴۰۳ ۰
پژمان بختیاری در کلام دکتر کزازی دکتر میرجلال الدین کزازی استاد بزرگ زبان و ادبیات پارسی در سخنانی درباره شخصیت شاعر...اردیبهشت ۰۷, ۱۴۰۳ ۲
آثار منظوم و منثور پژمان بختیاری شاعر بزرگ معاصر + نصاویر فهرست کتاب ها و آثار پژمان بختیاری: پژمان بختیاری شاعری...فروردین ۲۹, ۱۴۰۳ ۰
زندگینامه دکتر قیصر امین پور (۱۳۳۸-۱۳۸۶) از شاعران بزرگ معاصر دکتر قیصر امینپور از شاعران بزرگ ایران پس از انقلاب...اسفند ۲۴, ۱۴۰۲ ۲
صفحه پژمان بختیاری ویژه زندگی، اشعار و آثار حسین پژمان بختیاری شاعر بزرگ ایران ■ـ زندگینامه پژمان بختیاری ...اسفند ۱۷, ۱۴۰۲ ۰
در همین کوهستان زنی می زیسته که برابر صد مرد در سرنوشت تاریخ معاصر ما دخیل بوده است. مقصودم «بی بی مریم بختیاری» است…...سرزمین بختیاری در قسمتهای وسیعی از فلات مرکزی و جنوب غربی ایران در میان رشته کوه های زاگرس میانی اغلب در استان های: «چهارمحال بختیاری، خوزستان، اصفهان، لرستان، کهگیلویه بویراحمد» و بخش هایی از استانهای «فارس، بوشهر، مرکزی، ایلام و..» قرار دارد.
علاوه بر آن جمعیت عظیمی از بختیاری ها در تهران، اصفهان، شیراز، اهواز، قم و کرج و.. سکونت دارند و با احتساب سایر اقوام لرتبار گستره وسیع تری پیدا می کند. سرزمین پهناور بختیاری از موقعیت طبیعی و جغرافیایی ویژه ای در قلب ایران زمین برخوردار است.
بزرگترین رودخانه های کشور «زاینده رود»، «رود کارون» و «رود دز» از «زردکوه بختیاری» سرچشمه می گیرند. با طبیعت بکر و زیبا، رودهای خروشان، چشمه ساران زلال، جنگلهای سرسبز و مناطق دیدنی و گردشگری بی نظیر...
بعلههههه بختیاری سروررررررره بقیه ناراحت نشیدا من دخمل لر زبان چهارمحال و بختیاری هستم
به جان من این بختیار ها ….. ندارند ……. رابشویند کوروس کبیر طوالت فرنگی داشت
کوروش یک بختیاری زاده پارسوماش بود
کوروش کبیر از پارس ها بوده و الان هم بختیاری ها از قوم پارس ها هستند و اصیل ترین قوم ایران لرها هستند وگرنه نادرشاه ترک از کجا اومد؟ ترک ها مغول ها هستند
@دُر بختیاری
نادرشاه ۲۱ سال حکومت کرد ۲۰ سال از ایران محافظت کرد ۱ سال فقط تونست آروم یه جا بشینه
همین ترکی که میگی مغول ،زبانشون سومین زبان زنده دنیاس……. تو برو بگرد ببین لری کجاشه……..
راستی دختر به بختیاری میشه(دُدَر*دُهدَر)
کوروش پارس بوده نه فارس. فارس جزئی از پارس ممکنه باشه. محلی که امروزه فارس نشینه تمدن پارت بوده
جمعیت لرتباران و بختیاری در حال حاضر بیش از ۲۰ میلیون نفر است یعنی از ۱۳۰ کشور مختلف در جهان بیشتر است
کوروش کبیر ذوالقرنین
یکتاپرستی، نیکوکرداری، رأفت و انسان دوستی از صفات گفته شده ذوالقرنین در کتاب آسمانی مسلمانان است. بنا بر فرموده قرآن مجید، ذوالقرنین، پادشاهی دادگر بود و نسبت به رعیت عطوفت داشت و هنگام کشورگشایی و غلبه قتل و کینه ورزی را اجازه نمی داد. از این روی، هنگامی که بر قومی در غرب چیره شد، پنداشتند، اوهم مانند دیگر کشورگشایان خونریزی آغاز خواهد کرد، ولی او بدین کار دست نبرد، بلکه به آنان گفت: هیچ گونه بیمی پاکان شما در دل راه ندهند و هر یک از شما که عملی نیکو کند، پاداش آن را خواهد دید .
با آن که آن قوم بی یاور و دادرسی در چنگال قدرت او بودند، با ایشان شفقت کرد و به دادگری و نیکوکاری دل آنان را به دست آورد. بر پایه شواهد انکارناپذیر تاریخی، همگی این ویژگی ها بر کوروش هخامنشی منطبق است که نمونه بارز خوی انسانی و رأفت و مدارای کوروش را در رفتار او با مردم بابل پس از فتح این سرزمین، در تاریخ می بینیم . با این حال، برخی تلاش می کنند چنگیز و آتیلا و یا اسکندر مقدونی را ذوالقرنین معرفی نمایند، در حالی که هیچ یک از صفات آمده در قرآن مجید بر این جهانگشایان ظالم خونریز قابل انطباق نیست…
بسیاری از تاریخ نویسان خارجی هم کوروش را از سرزمین انشان آنزان ایذه ذکر کردند
کوروش اگه دادگر بود چرا در یک جنگی دستور قتل عام همه مردم شهر را داد؟
کوروش اگه دادگر بود
چرا در یکی از جنگ هایش دستور قتل عام همه مردم شهر را داد؟
تحلیل درستی هستش کوروش از جغررافیای تاریخی بختیاری بود
هنوز معلوم نیست واقعا آرامگاه کوروش همان باشد که در پاسارگاد هست هیچ تاریخ نویس بزرگ جهان تایید نکده
ممنون از مطالب مستند و تاریخی
افتحار به هزاران سال پیش برای شما نون آب نمیشه فکر امروز باش