فروردین ۳۰, ۱۳۹۹ سرزمین ما موضوعات سایت ۲
«بعضی از تاریخ نویسان حق را باطل کرده اند!!»
به قلم: مهرزاد کاظمی (شاعر و محقق)
در درون کوهستان ها نژادی است از آهن،
مردمانی دلیر و بی باک
با اعتماد به نفس ،در جستجوی آزادی
و همیشه در تکاپوی تسخیر سرزمینهای بزرگ۱.
چندی پیش کتابی به دستم رسید تحت عنوان «تاریخ ایل بختیاری» جالب است!، در ابتدا بهتر است بگویم حقیر تنها کتاب را میشناسم و حتی هنوز این نویسنده بزرگوار را نه دیدم و نه میشناسم، ولی از آنجایی که بر خودم وظیفه میدانم تا جایی که مطالعاتم اجازه بدهند کتاب را بررسی کنم و حداقل برای خودم هم که شده تصمیم آگاهانه ای درباره مطالب یک کتاب بگیرم وناآگاهانه تسلیم مندرجات یک کتاب نشوم مبحث مختصری را میگویم، حال که می گویند «تاریخ گذشتگان تبصره آیندگان است و اخبار سلف تذکار خلف است۲» نیک است که نکته هایی را برای یادآوری بر این اثر بیان کنم.
با مشاهده و بررسی دقیق این اثر در همان ابتدا متوجه می شویم کتاب حجم بالایی از مطالب گوناگون را در خودش جای داده است و اینگونه که از ازدیاد مطالب تحلیل و تصفیه نشده برمی آید آشکار است که زحمت خالصانه و اندیشمندانه ای که درخور یک مطلب یا نظریه تاریخی توسط یک مورخ آگاه به زمان و مسلط به امورعصرخود باشد کمتر مشاهده میشود، بیشتر مجموعه ای از نسخه های یادداشتی و اطلاعات تصفیه نشده ای هستند که بدون تحلیل و ارزیابی به حلقوم کتاب ریخته شده اند که اثر را بی ارزش می کند. حتی روشهای متفاوتی که باید بر یک مطلب تاریخی ومستند ازجمله (تحلیل، تصفیه، مطابقت، نظرسنجی،صحت و اصالت و…) اعمال شود بر آنها وجود ندارد بیشتر مطالبی هستند که سینه به سینه از افراد مختلف و قشرهای متفاوت ، با سطح دانش و آگاهی های گوناگون گرفته شده است، نقل و منتشر شده اند وهیچگونه اعمال نظری واقع بینانه بر روی آنها انجام نشده است ، هرچند در جای جای کتاب مطالب مفید و مهمی وجود دارد که آگاهانه انتخاب شده است و دارای صحت و اصالت هستند ولی متاسفانه آن مطالب هم در زیر آن همه اطلاعات ارزیابی نشده آسیب دیده است و مجالی برای نمایان کردن خود پیدا نمی کنند.
«در تاریخ چون تکیه همه بر اسناد و شهادتهاست، مورخ ناچار می بایست به انواع مدارک که در پرونده دارد ((اسناد کتبی، برگه ها و مآخذ اطلاعات غیرمستقیم ))استناد کند واستشهاد.این کار البته در صورتی حاصل درست می دهد که غیر از نقد اسناد و مدارک ، مورخ در اصل شهادتهایی هم که از آنها بر می آید با نظر منتقد نگاه کند ، آنها را جرح و تعدیل کند ، آن را که قابل اعتماد است از آنچه نامعقول یا ردکردنی است جدا کند، شهادتهایی را که از لحاظ تاریخ و محل ممکن است از آنچه قبولش از جهت زمان و مکان اشکال دارد تفکیک نماید ، آنچه را خبر واحد است از آنچه به تواتر و شیاع پیوسته است باز شناسد، آنجا که شهادت ممکن است انعکاس مصلحت جویی یا تمایلات شخصی گواهان باشد خود را از اتکاء بر صرف شهادتها نگاه دارد»۳ و در مقابل حجم اطلاعات و شهادتهای افراد مختلف زود تسلیم نشود، آنها را دقیق بسنجد و ارزیابی کند، از اینجاست که ذکر مآخذ ضرورت پیدا میکند و بی آن کار مورخ نه کامل است و نه در خور اعتماد.
به علاوه مورخ باید با شناخت درست به صحت و سقم اخبار و گواهی ها و یادداشتهایی که جمع آوری کرده اطمینان پیدا کند و چشم بسته تسلیم مندرجات هر نوع سند و گواهی نشود که مبادا با سبکسری و بی دقتی و افراط در خوشباوری و شور و هیجان که آفت قلم بسیاری شده است اقدام به ارائه آنها بکند ،از دیگر موضوعاتی که پژوهشگرعرصه تاریخ بایستی بدان آشنایی داشته باشد، شناخت آدرس و پایگاهها و افرادی که از آنها برای کسب اطلاعات استفاده می کند است که این به نظرم از حساس ترین و مهم ترین کارهایی است که باید انجام شود. جزئی نگری بر موضوعات تاریخی و بزرگ کردن کارهای کوچک و اغراق و مبالغه در آنها و ستایشهای بی مورد و بیجا موضوعی هست که در این اثر به وفور یافت می شود مع ذالک گویی ما با شخصی بی طرف به عنوان مورخ سروکار نداریم و مؤلف شخصی غالب است که پشت سر هم دارد حکم های بی جا و بی پایه و اساس صادر میکند که این یکی از نقص های کلی است که در این کتاب مشاهده میشود واین غیرازاینکه نشان میدهد که مؤلف هنوز از کوچه بازار آن مکان بیرون نزده است و درگیر همان یادداشتهای اولیه و ابتدای کار است که می بایستی تحلیل و ارزیابی میشد و به صحت و اصالت می رسید چه چیز مهم دیگری را می رسانند ؟از اضافه کردن القاب گذشته به شخصیت های امروز از جمله (آ، کدخدا، خان،…) که هر کدام از این لقب ها به دوره ای خاص و زمانی مشخص مربوط هستند وتعریف مشخصی دارند چه بهره ای امروز می توان از آنها گرفت؟! دراین عصر فناوری اطلاعات و تکنولوژی جهانی کشتی غرق شده فرهنگ ما را کدام خان میتواند نجات دهدو کدام درد ازتاریخ ما را درمان میکنند! که مورخ باید به آن با کمال وسواس وچشم پوشی از غرایض شخصی و تعارفات روزمره که این روزها به وفور یافت می شود نظرکند تا مبادا از ارج و ارزش اثر بکاهد، نکته دیگر اینکه کتاب پر است از اشکالات دستور زبانی و نگارشی و تهی از انضباط نویسندگی که شما دراکثریت صفحات با خواندن مطالب متوجه این بی نظمی خواهید شد که اگر بخواهیم به آنها بپردازیم تنها وقت را هدر داده ایم.
با شناختی که از قلم این بزرگوار دارم و چند وقت پیش هم کتابی از ایشان دیدم میدانم که این دوست عزیز در انتشار مطالب بسیار عاجل هستند آن هم مطلب تاریخی که فراتر از هر نوشته ای دیگر باید آن را چکش کاری کرد و بسا سالها باید بر آن طی شود که بسیاری از هویتها و اصالت اثرها در این توقف های چندین ساله هویدا میشود که با افتادن آبها از آسیابها ما تازه صدای همدیگر را میفهمیم ومیبینیم که این سروصداهای کاذب و شلوغیهای فریبنده که اطراف یکایک ما را گرفته اند و گریبانگیر اندیشه های ما شده اند تا چه اندازه ادبیات ما را به سمت انحطاط و تباهی کشانده اند. مورخ باید با شکافتن کتابهای تاریخی متفاوت و مربوط به اثر، تحقیق و جستجوهای فراوان مطالب خود را به صحت و اصالت برساند، به نظرم مطالب تاریخی بیشتر شبیه به ذراتی هستند که در هوا رها هستند و باید کسی که جرأت می کند نام مورخ را بر خودش می گذارد باید شجاعت و درایت این را هم داشته باشد که این مطالب را به گزین کند که حق همه کسانی هم که از آن تاریخ سهم دارند ادا شود و مبادا حادثه مهمی یا هویت مهمی بر اثر اندک سهل انگاری از قلم بیفتد و کتاب را فاقد ارزش و اعتبار بکند وگرنه همیشه بوده اند کسانی که قصد وارونه نوشتن تاریخ را داشته اند ولی دیدیم که شعله آن ناخالصی ابتدا خود کتاب را سوزانده است وازاذهان پاک کرده، این تصمیم را ما نمیگیریم این تصمیم برعهده خود تاریخ است که خدارا شکر تاریخ هم مثل ما آدمها چشم دارد ،گوش دارد، زبان دارد ،هم فراز میبرد و هم نشیب می آورد، تازه فرقش هم با ما این است که او گذشته را هم خوب به خاطر می آورد، بالاخره آنچنان می پالاید تا آن حرفی که صحت و اصالت دارد را به نسلهای آینده اش بازگوکند.
به نظر من بعضی ها یابیکارند تاریخ می نویسند یا واقعا دلسوزند و ازاین دو حال خارج نیست وگرنه جمع آوری و ارزیابی یک مطلب تاریخی و تحلیل وبررسی آن نیاز به زحمتهای چندین ساله علمی و مطالعات گسترده تاریخی فراوانی دارد،که پس از گذشتن از هفت خوان است که رستم رستم می شود ، نکته جالبی آقای ابوالقاسم حالت در کتاب ارزشمند خود (پابوسی و چاپلوسی) دارند که بی ربط با بحث ما هم نیست میگوید«”یک پزشک قلابی را به محاکمه می کشند که:تو چون دکتر نیستی و جواز پزشکی نداری به تندرستی مردم لطمه میزنی، ولی به هیچیک از این لغت سازان قلابی نمی گویند : توچون صلاحیت لغت سازی(فرهنگ نویسی) نداری سلامت فرهنگ و زبان را به خطر می اندازی»۴. ای کاش در این ازدیاد ادارات یک اداره ایی هم بود مسئول رسیدگی به مطالب در حال انتشار و درآنجا عیار هرمطلبی که قصد انتشار در مردم را داشت توسط کارگروهی دانشمند و متخصص سنجیده میشد و تا صحت واصالت آن اثر هویدا نمیشد حق انتشار مطلب را نداشت تا اینگونه ادبیات ما به انحطاط کشیده نمیشد علی الخصوص ادبیات ما بختیاری ها که به ندرت کسی از روی صحت و سقم و بدون هیچ سوء قصدی به نوشتن درآن مبادرت ورزیده و هر کسی هم دست به قلم شده یا بیکار بوده یاخودش سوءقصدی داشته یا اطرافیانی بودند که برای رسیدن به اهداف خود او را ترغیب و تشویق به این کارمی کردند ودرآخر هم یک اثر فاقد منبع معتبر و بی پایه واساس ازکاردرآمده است که آن هم زمانه ی هوشیار در همان روزهای اول به نابودی آنها مبادرت ورزیده، آن هم طوری که به خودی خود از ذهنها فراموش شده است،و انصافا که باید به او آفرین گفت :
«قضا گفت گیر و قدر گفت ده فلک گفت احسنت ملک گفت زه»۵
حال که سر سخن به اینجا کشیده شد شایان ذکر است که شوربختانه ما هنوز در بختیاری صاحب کتاب جامعی در حوزه تاریخ توسط یک مورخ توانمند و نکته سنج نشده ایم و بیشتر کتابهایی هم که در این باره نوشته شده اند هرکدام مشکلات خاص خودشان را دارند برای نمونه در کتابی که تحت عنوان تاریخ بختیاری منسوب به علیقلیخان سردار اسعد تالیف شده است به قول استاد مهراب امیری بیشتر کتاب شامل خاطرات و یادداشتهای مسافران خارجی و ایرانی است که به مناسبتهایی به قلمرو بختیاری سفر کرده اند که نقل تمام آن خاطرات آن هم تحت عنوان تاریخ بختیاری (غیر از چند مورداستثنایی)نه لازم بود و نه ضروری! و شاید به همین دلیل بود که مرحوم پژمان بختیاری در مجله وحید گفته است :«متاسفانه در کتابی که به دستور مرحوم سردار اسعد (بدون دخالت شخصی او) نوشته و آن را تاریخ بختیاری نامیده اند، دراین مورد نکته تاریخی مستند به اسناد صحیح و مقبول دیده نمی شود.»۶
ویا در تاریخ های دیگر که تحت این عنوان هستند بیشتر مربوط به جنگ و ستیزهای محلی و اختلافات خانوادگی است وخاطره نویسی با تاریخ نویسی اشتباه گرفته شده است و در اغلب شرح وقایع مصادره به مطلوب کرده اند ، نکته ای که دکتر زرین کوب در کتاب ارزشمند خود تحت عنوان تاریخ در ترازو مکرر به آن اشاره دارد و مورخ را از این کار باز می دارد ومی گوید در ارزیابی علمی بعضی آثار گه گاه آنها را به اصل مآخذشان برمیگرداندند و از روی همان مآخذ میزان ارزش و اعتبار آن آثار را بیان میکردند.
به نظرمن از لحاظ تاریخی و پژوهشی و الزام به رعایت دقیق قواعد تاریخ نگاری و تاریخ نگری که باید هرمورخی به رعایت آنان گردن بنهد و به آن قواعد وقوف کامل داشته باشد، سوای آثار ارزشمند ژان پی یر دیگار۷ و پروفسور گارثویت و اثر ارزشمند اصغر کریمی (سفر به دیار بختیاری)۸و اثر غلامرضا میرزایی دره شوری (بختیاری ها و قاجاریه)۹ و بخش هایی از سفرنامه لایارد۱۰ که اشاره به یکی از وقایع مهم در بختیاری (نبرد محمدتقی خان بختیاری با حکومت قاجاریه) میکند، همچنین کتاب (جامعه بختیاری وتحولات ایران) نوشته دکتر غفار پوربختیار۱۱، کارارزشمندی که بتوان آن را به معنای واقعی کلمه تاریخ بختیاری نامید صورت نگرفته است ،البته نمی توان هم گفت که در کتابهایی که امروز تحت این عنوان وجود دارند نکات مفیدی وجود ندارد و یقینا مواردی هست که برای پژوهشگران و محققان مفید و قابل استناد است.
“سخن به درازا کشید ازبس که قصه طولانی ست۱۲″، همانگونه که در ابتدا گفتم هدفم یادآوری بود وگرنه من حقیر نه صاحب نظرم و نه در جایگاهی هستم که بیشترازاین نکته هایی را بگویم، همچنین قصد شکافتن کتاب موردنظررا هم ندارم ودراین موارد چون با عموم افراد و انباشت مطالب تصفیه نشده سروکار داریم کار بی فایده ای است و همچنان هم در این موارد مرغ یک پا دارد!، شاید بتوان گفت گزارش شیرینی است برای کسانی که از این شیرینی سهمی دارند! نه تاریخ یک قوم بزرگ که ریشه در گذشته های دور و دراز دارد و آنقدر تلخی ها چشیده که هنوز بعد از گذشت سالها گریبانگیر کودکان آنان هم شده است که این شیرینی های کاذب تنها نمکی بر زخمهای کهن این مادرمهربان می پاشند.
یادمان نرود که نقد، یافتن و نشان دادن راه است و برطرف کردن عیبها و کاستی های اثر و آشکار ساختن مسائل پنهان است ،زیرا نقد از طلب ، شناخت ، ارزیابی ، و سنجش مایه می گیرد و به باروری و زمینه سازی منتهی می گردد. بنابراین تعصب ، کوته بینی ، حمله های بی مبنا در نقد جایگاهی ندارد.۱۳ به امید روزهایی که نهال نقد روزی در بختیاری به بار بنشیند و در متعالی کردن و ماندگاری آثار به ما کمک کند.
نهایت کلام اینکه ما به درخت مدیونیم و وقتی که زیبایی و طراوت یک درخت را از جهان میگیریم تا یک کتاب را چاپ کنیم آن کتاب باید میلیونها درخت را در جهان زنده بکند و جوانه های شعور و معرفت و عشق را به جهانیان هدیه دهد، که شوربختانه این تنها چیزی است که در جامعه ما به آن اهمیتی داده نمی شود. دریغ از کمی دلسوزی برای یک جامعه، واویلا برای یک فرهنگ، حسرت برای یک قوم و در آخر برای یک نسل که به دنبال نگفته های ما تحقیق و تفحص میکنند! / پایان.
( نوشته: مهرزاد کاظمی دی ماه ۹۸)
منابع وجستجوها
۱-با من به سرزمین بختیاری بیایید،الیزابت مکبن روز،ترجمه مهراب امیری(۱۳۷۳)نشر سهند // ۲-تاریخ بختیاری «خلاصه الاعصار فی تاریخ البختیار»، علیقلیخان سردار اسعد و عبدالحسین لسان السلطنه سپهر «ملک المورخین» ،چاپ سوم (۱۳۸۶) ،انتشارات اساطیر // ۳-تاریخ در ترازو ،دکتر عبدالحسین زرین کوب (۱۳۶۲) تهران ، انتشارات امیرکبیر /// ۴-پابوسی و چاپلوسی،ابوالقاسم حالت،(۲۵۳۷) انتشارات گوتنبرگ/// ۵-شاهنامه فردوسی ،به کوشش دکترسعید حمیدیان (۱۳۸۷)چاپ سیزدهم ،نشر قطره // ۶-تاریخ سیاسی اجتماعی بختیاری،جن.رایف.گارثویت ،ترجمه و حواشی؛مهراب امیری (۱۳۷۳) نشر سهند // ۷-فنون کوچ نشینان بختیاری، ژان پی یر دیگار، مترجم؛ اصغرکریمی(۱۳۶۶)،انتشارات آستان قدس رضوی /// ۸-سفر به دیار بختیاری ،اصغر کریمی (۱۳۶۸)، نشر فرهنگسرا // ۹-بختیاریها و قاجاریه، غلامرضا میرزایی دره شوری،(۱۳۷۳)، انتشارات ایل،شهرکرد // ۱۰-سفرنامه لایارد ،ترجمه؛ مهراب امیری (۱۳۷۶)،انتشارات آنزان// ۱۱-جامعه بختیاری وتحولات ایران، غفار پوربختیار، (۱۳۸۷)، انتشارات دانشگاه آزاد (مسجدسلیمان) /// ۱۲-دیوان داراب افسر بختیاری، چاپ هفتم (۱۳۸۴) ،انتشارات آنزان،تهران /// ۱۳--درآمدی بر روش پژوهش در تاریخ، علیرضا ملائی توانی،(۱۳۸۷)،نشر نی // ۴-روش تحقیق وپژوهش علمی در تاریخ،جواد هروی (۱۳۸۶) تهران، امیرکبیر /// ۱۵-انگلیس و بختیاری،خدابخش قربانپور دشتکی(۱۳۹۰)، نشر شهر /// ۱۶-تاریخ بختیاری ،ابوالفتح اوژن بختیاری (۱۳۴۶)، بی نا ،تهران /// ۱۷-مجله وحید-شماره ۲ سال ۳ بهمن ۱۳۴۴ // ۱۸-تاریخ ایل کهن بختیاری،..
…
bigthemeاردیبهشت ۳۱, ۱۴۰۲ ۱
فروردین ۳۰, ۱۴۰۲ ۰
اسفند ۲۶, ۱۴۰۱ ۱
بهمن ۱۲, ۱۴۰۱ ۰
اردیبهشت ۳۱, ۱۴۰۲ ۱
فروردین ۳۰, ۱۴۰۲ ۰
اسفند ۲۶, ۱۴۰۱ ۱
بهمن ۱۲, ۱۴۰۱ ۰
ویژه تاریخ و فرهنگ ایران و سرزمین بختیاری، سرزمین آفتاب، سرزمین آزاد، سرزمین آریایی، سرزمین کوهساران بلند، سرزمین رودهای خروشان، سرزمین چشمه ساران زلال، سرزمین جنگلهای سرسبز، سرزمین دشت های زیبا، سرزمین برف و آب و آفتاب، سرزمین تاریخ و تمدن دیرینه، سرزمین فاتحان مشروطیت، سرزمینی در قلب ایرانزمین… بختیاری بزرگترین قوم ایرانی و آریایی در ایران و تنها قوم صددرصد شیعه..*این سایت آزاد، مستقل و مردمی است. تاسیس 1391
شهریور ۳۱, ۱۳۹۷ ۲۹
آبان ۰۵, ۱۴۰۰ ۲۶
مرداد ۱۴, ۱۳۹۷ ۲۱
تیر ۱۳, ۱۳۹۸ ۲۱
خرداد ۰۲, ۱۳۹۵ ۲۱
تیر ۱۲, ۱۳۹۵ ۲۱
فروردین ۱۹, ۱۳۹۷ ۲۱
آذر ۱۰, ۱۳۹۱ ۱۹
دی ۰۳, ۱۳۹۴ ۱۷
مرداد ۱۰, ۱۳۹۵ ۱۶
خرداد ۲۰, ۱۳۹۲ ۱۳
اردیبهشت ۳۱, ۱۴۰۲ ۱
فروردین ۳۰, ۱۴۰۲ ۰
اسفند ۲۶, ۱۴۰۱ ۱
بهمن ۱۲, ۱۴۰۱ ۰
آذر ۰۱, ۱۴۰۱ ۴
آبان ۲۲, ۱۴۰۱ ۰
مهر ۲۶, ۱۴۰۱ ۸
مرداد ۲۹, ۱۴۰۱ ۰
مرداد ۱۰, ۱۴۰۱ ۰
تیر ۲۹, ۱۴۰۱ ۰
تیر ۱۴, ۱۴۰۱ ۰
2 ماهپیش
آذر ۰۱, ۱۴۰۱ ۴
زندگینامه و اشعار پژمان بختیاری زندگی نامه پژمان بختیاری (۱۳۵۳ـ ۱۲۷۹) حسین پژمان بختیاری، شاعر بزرگ معاصر و...مهر ۲۶, ۱۴۰۱ ۸
به مناسیت یکم آبان سالروز درگذشت سردار اسعد بختیاری از رهبران بزرگ مشروطیت ایراناردیبهشت ۰۲, ۱۴۰۱ ۰
زندگینامه دکتر قیصر امین پور (۱۳۳۸-۱۳۸۶) از شاعران بزرگ معاصر دکتر قیصر امینپور از شاعران بزرگ ایران پس از انقلاب...اسفند ۱۷, ۱۴۰۰ ۱
سردار مریم بختیاری (۱۲۵۱-۱۳۱۶)+ تصاویر برجسته ترین زن مبارز ایران زندگینامه بی بی مریم بختیاری (۱۲۵۱-۱۳۱۶) از زنان مبارز...آذر ۱۷, ۱۴۰۰ ۳
قهرمان ملی مبارزه با استبداد حکومت رضاشاه و اسطوره مقاومت ــ به موازات هر قطره خونی که از پیکر سردار رشید بختیاری بر...مهر ۲۱, ۱۳۹۹ ۱
زندگی نامه داراب افسر بختیاری (۱۲۷۹-۱۳۵۰) مشهورترین شاعر گویش بختیاری به قلم حسین افسر فرزند شاعر داراب افسر بختیاری...مهر ۲۰, ۱۳۹۹ ۳
زندگینامه بهمن علاءالدین (مسعود بختیاری) ـ (۱۳۱۹- ۱۳۸۵) خواننده و هنرمند بزرگ موسیقی بختیاری بهمن علاءالدین (متخلص به...خرداد ۲۳, ۱۳۹۹ ۱
ابوالقاسم خان بختیار، از مبارزان دوره پهلوی ابوالقاسم خان بختیار از روشنفکران و مبارزان برجسته بختیاری دوره پهلوی در...فروردین ۱۵, ۱۳۹۹ ۶
مفاخر و مشاهیر بزرگ بختیاری سرزمین بختیاری در طول تاریخ دیرینه و پرافتخار خود بزرگان، سرداران و نام آوران بسیاری را...تیر ۱۳, ۱۳۹۸ ۲۱
رضا بهرامی نویسنده و پژوهشگر رضا بهرامی دشتکی(نویسنده و پژوهشگر) رضا بهرامی دشتکی نویسنده و پژوهشگر ایرانی اهل دشتک...سرزمین بختیاری در قسمتهای وسیعی از فلات مرکزی و جنوب غربی ایران در میان رشته کوه های زاگرس میانی اغلب در استان های: «چهارمحال بختیاری، خوزستان، اصفهان، لرستان، کهگیلویه بویراحمد» و بخش هایی از استانهای «فارس، بوشهر، مرکزی، ایلام و..» قرار دارد.
علاوه بر آن جمعیت عظیمی از بختیاری ها در تهران، اصفهان، شیراز، اهواز، قم و کرج و.. سکونت دارند و با احتساب سایر اقوام لرتبار گستره وسیع تری پیدا می کند. سرزمین پهناور بختیاری از موقعیت طبیعی و جغرافیایی ویژه ای در قلب ایران زمین برخوردار است.
بزرگترین رودخانه های کشور «زاینده رود»، «رود کارون» و «رود دز» از «زردکوه بختیاری» سرچشمه می گیرند. دارای طبیعت بکر و زیبا، رودهای خروشان، چشمه ساران زلال، جنگلهای سرسبز و مناطق دیدنی و گردشگری بی نظیر است.
سلام،دوست عزیز ، مقاله شمارا خواندم ، متاسفانه دقیق همینطور است که نوشتی هر چند به نظر میرسد مراعاتی کردید در هنگام نوشتن که ادب رعایت شود ولی باید گفت. که این دوست عزیز صاحب، کتاب (تحربف) ایل بختیاری ، دفتر خاطره ای را به رشته ی تحریر درآورده ، وخاطرات شیرین باب میل ورضایت بعضی دوستانرا نوشته و شیرین گفتاری نمود است ، نوع نگارش وتعجیل در سر هم بندی نوشته ها این طور به ذهن میرسد که نویسند توان تفکیک صره از ناصره را ندارد فقط به حجیم بودن دفتر خاطرات دوستان پرداخته( که عنوان کتاب گرفته)،
درود
دوست عزیزم زحماتتان ستودنی است ولی آخر چرا باید در ایل بزرگ بختیاری اینجور کتابها بیرون بیاید و شخصیت های دیگر را هم کم ارزش بکند البته من خودم هم کتابی از کتابفروشی مسجدسلیمان خریدم که سروته آن تبلیغ افراد بود گویا سرشماری کرده بود باید دقت بیشتری بکنیم