اردیبهشت ۳۰, ۱۳۹۷ سرزمین ما تاریخ و فرهنگ, موضوعات سایت ۰
ترانه های کار یا کارآواها و آواهای برزگری در بختیاری
کار آواها یا ترانه های کار در فرهنگ بختیاری در واقع بخشی از اشعار عامیانه و موسیقی آوازی محلی در میان مردمان قوم بختیاری لست که از دیرباز در فرهنگ عامه این سرزمین رواج داشته است. این کارآواها متنوع و پراکنده در موضوعات مختلف هستند که شامل: آواهای چوپانی و گله داری، آواها و ترانه های دروگری یا برزیگری، دوغ زنی، قالی بافی، گاودوشی، آواهای صیادی یا شکارگری و آواهای کار مربوط به زنان مانند لالایی کودکان ، شیر دوشی، مشک زنی، قالی بافی و آوای های دیگر از این دست است. که به بخشی از این آواهای کار اشاره می کنیم
ـ آوازهای چوپانی و گله داری: یکی از گسترده ترین بخش ها از موسیقی آوازی بختیاری اختصاص به نغمات چوپانی دارد که توسّط چوپانان و گله داران به هنگام کار و یا فراغت خوانده می شود. این گروه آوازها الزاماً موضوعات مربوط به دامداری را دنبال نمی کنند، این آوازها در فرم های مختلفی اجرا می شود و مضامین کار، عشق و حماسه را در بردارد. از نمونۀ این گونه آوازها می توان از بلال ها، فایز خوانی، حسینا و دشتی سرکوهی یاد کرد
ـ آوازهای کار (مربوط به زنان): بخشی از آوازها و به ویژه ریزمقام ها اختصاص به فعالیت هایی همچون مشک زنی، شیردوشی، چرا، برنج کوبی، گلیم بافی و قالی بافی دارد که اختصاصاً از سوی زنان خوانده می شود.
– نغمات چوپانی و گله داری: گسترده ترین و مهم ترین بخش از موسیقی سازی بختیاری مربوط به نغماتی است که با نی هفت بند (نی چوپانی) نواخته می شود. این گروه از نغمات در توصیف شرایط کار دامپروری و امیدها و علایق چوپانان و دامداران است از فرمهای متنوع و گوناگونی برخوردار است. متأسفانه شماری از این گروه نغمات در حال حاضر منسوخ گردیده است. از نمونه های بازماندۀ نغمات چوپانی که هنوز در میان آنان رواج دارد، می توان از اوخوری، گله داری، داد فلک، گُنج (gonj)، فقیری، کاکا -کاکا یاد کرد.
ـ آوازهای صیادی (شکارگری): این آوازها در توصیف خاطراتی است که شکارچیان قدیم از شکار در ذهن خود داشته و یا شرح اعمالی است که انجام داده اند. گاهی اوقات ابزار و ادوات شکار نیز در این گونه آوازها توصیف می شوند. صیادی ها از نظر فرم آواز از متر آزاد برخوردار بوده و از تنوع ملودیک برخوردارند.از شاخص ترین نمونه های آوازهای صیادی می توان از صیادی ممدنی و صیادی فریدون و نجفقلی و صیادی سرکوهی نام برد. لازم به ذکر است هنگام فوت شکارچیان نیز برخی از آوازهای صیادی که در وصف شکارچی در گذشته است، خوانده می شود. البته در شرایط امروزی با قبح و زشتی شکار این نوع آواها منسوخ می گردد.
آوازهای دروگری و برزگری:
از جمله آوازها و آواها و کار در میان قوم بختیاری و عشایر بختیاری موسیقی برزگرییا برزیگری ودروگری است که با فعالیت هایی مانند کشاورزی و دروگری و به اصطلاح گندم چینی ارتباط دارد. هنگاهی مردم این مناطق برای برداشت محصولات خود و درو کردن راهی صحرا می شوند در موقع کار و تلاش برای سرگرمی و هموار کردن رنج و سختی کار دروگری و برزگری که کار سخت و طاقت فرسایی است اشعار لطیف و گاه غمگنانه ای را با آواز بلند و حزین می خوانند که طنین این اشعار در کوه و صحرا صحنه زیبا و خاطره انگیزی را در خاطر ما مجسم می کند و زیبا و دلنشین است و گاهی غم انگیز همراه با حس دلبستگی و غرور به سرزمین مادری است و نوعی نوستالژی در فرهنگ بختیاری است:
در اینجا با استفاده از تحقیقاتی که پژوهشگران مختلف در این حوزه انجام دادند به برخی از این اشعار اشاره می کنیم که در هنگام درو کردن می خوانند یا از زبان دروگر و برزگر خوانده می شود یا از زبان یاری که دور افتاده و در غم هجران است بیان می گردد
برزگر نوبرزگر داکت بمیره کَنَک وا سر منه ره خَرمه دیره
ای پسر نوجوان که برزگر هستی ای دروگر تازه کار بسته بزرگ گندم را بر سر خود حمل نکن راه خرمن دور است مادرت برایت بمیرد
میره مات بُنگ ای زنه پر کِلوری ماتی تی کُل کل بزن تا جون بیا به زونی
یعنی سردسته برزگران به پیرزن خوشه چین که ناتوان است می گوید گندمهای بحا مانده را ارام ارام حمع کن تا زانوهای قوت بگیرند
خوم ایچو و یارم در لباسه سرم جور حوشه گندم زیر داسه
من اینجا و یارم در جای دیگری است، سرم خیلی شلوغ است و عجله دارم مانند خوشه گندم که داس آن را می برد. (کنایه از عجله داشتن به کار زیاد و خواباندن سریعتر کودک می باشد) و موقعی که کار درو کردن به پایان می رسد:
وارستن برزگرون ری کردن وا مال نه سوار بسون رسه نه بالنده وابال
یعنی برزگران از کار فارغ شدند ایام درو به پایان رسید و با سرعت و شتاب به طرف حانه ها می آیند ان چنانکه نه سوارکاری به آنان می رسذ و نه پرندگان آسمانها…. محتوا و بن مایه این اشعار موضوعات مختلف است از عشق و دلبستگی و هجران گرفته تا اشاره مستقیم به کاری که در حال انجام دادن آن هستند که در قالب اشعار عاشقانه قرار می گیرند عشق و دوستی و هجران در این نوع ترانه به روشنی نمایان است مانند
(زن) زهرمارُم با نون گندمِ ماس یارِ مو وِ گرمسیر گرما ایکَشِه داس
زهرمار من بشود نان گندم و ماست؛ یار من در گرمسیر و در هوای گرم داس میکشد و دروگری میکند.
(مرد) زهرمارُم با نون گندم نو یارِ مو وِ سَر حَدِ ناشتا ایزَنه دو
زهرمار من بشود نان گندم تازه؛ زیرایار من در منطقه سرحد (ییلاق) صبحانه نخورده دوغ میزند.
(مرد) زهرمارُم با اَوی که تو ایاری کَدِت باریکِ تُوو مَشکِ نداری
زهرمار من بشود آبی که تو میاوری؛ زیرا تو کمرباریکی و توان و نیروی آب آوردن با مشک را نداری.
(مرد) کُه دِلانِ بِکَنُم خاکِس بِویزُم مُشک و عَنبَرِس کُنم سی زُلفِ عزیزم
کوه دلا (کوهی بین اندیکا در خوزستان و بازفت در چهارمحال و بختیاری) را می شکنم و خاکش را اَلَک میکنم و سپس به مشک و عنبر تبدیل میکنم برای زلف یارم.
(زن) اَربِه گَرماس گرَمِته یَو تو بِه خُم گوُ کَدُمِه دولا کُنُم سایه سَرِت بو
اگر در در این هوای گرو سوزان گرمت شد، بیا و به خودم بگو؛ قامتم را خم میکنم تا سایبان سر تو گردد.
(زن) گَرمِسیری اَی اِخوُی موُ سیت بیارُم بَرفو و مَشکِ دو و چَویل وِ کِنارُم
هنگامی در اواخر بهار ایل به سمت ییلاق کوچ می کند عده ای از مردان ایل در گرمسیر یا قشلاق می مانند تا کارهای دروگری را انجام دهند و در گرمای طاقت فرسای تابستان خوزستان مشغول کار می شوند در این زمان اشعاری شکل می گیرد که از هجران و دوری حکایت دارد
(مرد) شَو دِراز و مَه بلند دِل نیگِره جا یارِ خُم و سَرحَدهِ جا وَندِه تِهنا
شب های اینجا طولانی، ماه در وسط آسمان و دل من بیقرار است. یارم در سردسیر بدون من تنها خوابیده است.
(زن) گُمِ جاز، گُمِ چَویل و گُمِ نعنا مو به یارُم اِگُدُم نَمَهن به گَرما
شکوفه گیاهان جاز، چویل و نعنا، من به یارم میگفتم که در این گرمانمان.
(مرد) موُ بِه چی بَهرُم اِبوم، تو چی گُل اَندُوم بِیَوم رَویمیَک بِگِریم، پا ماتِ گندُم
من همانند بهرام میشوم، تو همانند گلاندام؛ بیا تا در پای گندمزار برای درو با هم همراه شویم.
(زن) نَکُنِه مَهنی به گَرما تَرسُم کُنی تَو که خودُم به سَرحَدُم سیت نیکُنُم خَؤ
نکند در گرما بمانی. میترسم تب کنی؛ زیرا خودم در سردسیر هستم و به خاطر تو به خواب نمیروم.
(زن) گَرمِسیر گَرمِه و بادِ گَرم ایاره عزیزُم به گَرمِسیر پیت اِیوارِه
گرمسیر گرم است و باد گرم میوزد. عزیز من در گرمسیر به خود میپیچد.
(زن) بَرزِگَر اَوَلی پُرسیدُم زِ حالت بادِ گَرمِ گَرمِسیر چه کِردِه حالت
از برزگر اولی احوالت را پرسیدم، هوای گرم گرمسیر با حال تو چه کرده است؟
(مرد) نَمَن وِ بازُفت، بازُفت حَرَّه زارِه بیَو رَویم وِ شیمبار هَمَس کَس و کاره
اَر دوستَکُم دونِستَس بو اَمرو چه حالُم اَفتوِ مُل وِ کِمَر سُهدِ پَر و بالُم
اگر یار من بخواهد بداند که امروز چه حالی دارم، (بداند که) آفتاب صبحگاهی پروبالم را سوخته است.
در این ترانه نیز برزگر و شیوه حرکت او در میان گندمزار توصیف شده است:
(زن) گرمِسیریم ای اَوِت به مِنِ مَشکو بِزَنِس گَلِ کُنار کِه تِشنَت ایبو
اییار مانده در گرمسیرم که آب خوردنت در درون مشک است، آن را به شاخ درخت کُنار (سدر) بیاویز که تشنهات خواهد شد.
و در زمانی سخت خسته از کار دروگری زبان به شکوه می گشاید
کَی خَلاص ایبوُم زِ ای ماتِ گَندُم؟ وارَستِن بَرزِیَرون مو سی چه مَندُم؟
چهزمانی من از این مات (بخشی از گندم یا جو که هر بار برزگر برای چیدن انتخاب میکند) گندم رهایی مییابم؟ برزگران از کار خلاصییافتند. چرا من ماندهام؟
(مرد) میرِمات بَنگ ایکُنِ اَی پَر کِلوری سینهی ماتِ زَدیُم نََری زِ زونی
سردسته برزگران صدا میزند: ای برزگری که در آخر درو میکنی، سینه مات را درو کردم. از زانو نرو و توانت را حفظ کن.
مِیرِمات بَنگ اِیزَنه ای پَئرکِلوری ماتی تی تو توکِل بِزنَ جون یا وِزونی
سردسته برزگران بانگ میزند: ای برزگر کِنار ماه تی تی (اسم زن)، تو بانگ شادی سر بده تا زانوهایم توان بگیرند.
آوارِه بِه داس بِدِه چَی و چَم راست بِه نیا بَرزِیَرونیو بِه سَرِ چاست
داسَت را در چپ و راست کشیدنها هموارتر به حرکت درآور و جلوتر از همه برزیگران سر سفره ناهار حاضر شود.
داسِتهِ تُندتُند بِکَش نَمَهنی بِه گَرما
سردسته برزیگران بانگ میزند: غله (گندمزار) هنوز چیده نشده است. داست را تندتند بر گندمزار بکش تا در گرمسیر درپای دروی گندم نمانی.
بَرزِیَو نو بَرزِیَر چئپَه نَتِنیدِه داسِتِه تُندتُند بَکَش غَله مَند نچیده
ای برزگر تازهکار، دسته گندم چیده شدهات درهم تنیده نشده است. داست را تندتند بر گندمزار بکش؛ زیرا غله (گندمزار) هنوز چیده نشده است.
وارَستِن بَرزِیَرون زِ چالِ گور اَو زَیدِنِه خَرَمن بِه باد پاس کِردِنِه خَو
برزیگران درو کردن گندمزار را در چاله گوراب (گودال تالاب) تمام کردند و خرمن را به باد زدند (دانه را از کاه جدا کردند) و اکنون درپای آن به خواب رفتهاند.
وارَستِن بَرزیَرون زَیدِن زووالِه شادِمون به رَه رِوِن زَین بِگالِه
کار دروگری تمام شده است و برزگران شاد و خندان به راه افتادند و فریاد شادی می زنند
البته از قدیم ترین اشعار برزگری ثبت شده می توان اشاره کرد به باباطاهر عریان شاعر قرن پنحم هجری که اشعار دو بیتی وی به گویش لری آمیخته با فارسی است و به برزگری اشاره داردا:
یکی برزیگری نالون در این دشت به چشم خون فشان آلاله می کشت
همی گشت وهمی گفت ای دریغا که باید کشتن وهشتن در این دشت
در اینجا به بخشی دایره وسیع موسیقی محلی بختیاری اشاره کردیم که نمونه و چکیده ای این نوع ترانه و آواها در این دیار بود. به هر حال اشعار و ترانه های عامیانه، و متلها، قصه ها ، و آوازها از منابع غنی فرهنگی هر قوم و ملتی به شمار که نماد و تصویری از زندگی گذشتگان و نیاکان را.در برابر دیدگان نسل امروز قرار میدهد. و ما را با باورها و عقاید و افکار و اندیشه های آنان آشنا می سازد و در ساختن فرهنگ آینده ما می تواند موثر واقع شود و شایسته حفظ و نگهداری هستند
بهمن علاالدین مسعود بختیاری خواننده بزرگ بختیاری از زبان برزگران ملودی زیبایی دارد که برزگران خسته در گرما و در غم کوچ کردن مال به ییلاق غمگنانه می خوانند و در حسرت کوچ آوای اندوه سر می دهند
کن کن مالادلم ره واباسون بیو بریم زار بزنیم جاوارگه هاسون
کن کن مالادلم ره به دینسون بیو بریم زاربزنیم جاوارگه دوش پسینسون
ای شمالِ باد بیو برس به حالم افتو مل به کمرسُهد پرک و بالم
ای شمالِ باد بیو برس به دادم خَوَری سی مو بیار بکنی شادم
ولا یکینه ایخواستم بیداد بخونه بکنه خار ز دلم گل بجاس بنشونه
کی خلاص ایبوم ز ای مات گندم آخی وا رستن برزییرون مو په سیچه مندم
میر مات بنگ ایزنه غله مند سر پا داسته تند تند بکش .نمهنی به گرما
برزی یر نو برزی یر چپت نتنیده آخی داسته تند تند بکش غله منده نچیده
هنگام کوچ مال ها دلم با آنها رفت بیایید در جای مال ها گریه و زاری کنیم … ای نسیم بداد من برس آفتاب برآمده از کوه سوزان است
خبری از یارم برایم بیاور تا مرا شاد کنی یکی را می خواستم که آوای بیداد برایم بخواند خار از دلم بکند و بجای آن گل بنشاند
کی خلاص می شوم از این کار سخت گندم چینی در گرمای سوزان برزگرا کارشان تمام شده است من چرا هنوز مانده ام سر دسته گندم چینان داد می زند محصول هنوز چیده نشده داست را تند تند بکش تا در گرما نمانی را تند بکش دسته گندم محکم نیست ای برزگر نوجوان …
کار و تلاش زنان بختیاری
کار زنان در جامعه عشایری به دو قسمت عمده تولیدی و غیر تولیدی تقسیم می شود. کارهای تولیدی که بیشتر در بخش کشاورزی متجلی می شود، عمده ترین قسمت آن را فعالیتهای دامداری و خدمات مربوط به دام تشکل می دهد. مهمترین این فعالیتها عبارتند از: شیردوشی – تهیه فراورده های شیری – مشک زنی – بافتدستبافته های عشایری مانند قالی بافی بافت بهون سیاه چادر ، بافت چوقا و سایر صنایع دستی عشایری… کارهای غیر تولیدی نیز شامل فعالیتهایی است که منظور از تولید، ارائه محصول برای فروش نیست و عمدتاً جزء وظایف زن بشمار می رود. مانند پختن نان و خوراک – حمل آب – جمع آوری هیزم و…
سر کوی بلند دیگ وداله برنج قل ایزنه دل بی قراره
برنج قل میزنه با شیر میشان دلم جوش ایزنه سی قوم و خیشان
سر کوی بلند میش بره دنبال بزرگ قافله کی ایکنه بار
بزرگ قافله هی بار و هی بار که فردا ایرَوم در خدمت یار
سرچشمه اویدم تشنه بودم دو تا سر و سفید بال رشخی دیدم
به تیام دیدم و به دل ناله ور کشیدم
کبوتر بچه بودم لِک انجیر صیاد ناخلف بالمو زده تیر
نه دس داشتم که تیر از بالا درآرم نه بال داشتم که پروازی بگیرم
فرزند عشایری وقتی به دنیا می آید، لالایی هایی بسیار زیبا و پر محتوی در گوشش نجوا می شود، با بیت،شعر و موسیقی رشد می یابد، در همه احوال در سور و سوگ، به هنگام کار و تلاش، در زمان کوچ و حرکت، به وقت استراحت و تنهایی و در میان جمع با سروده دمساز است. سروده و شعر، بخشی جدا نشدنی از زندگی یک ایلیاتی است. فرزند عشایری وقتی به دنیا می آید ، لالایی هایی بسیار زیبا و پر محتوی در گوشش نجوا می شود ، با بیت،شعر و موسیقی رشد می یابد، در همه احوال در سور و سوگ، به هنگام کار و تلاش، در زمان کوچ و حرکت، به وقت استراحت و تنهایی و در میان جمع با سروده دمساز است. به گونه ای که آواز و موسیقی بخشی تفکیک ناپذیر از زندگی و شخصیت وی می شود .
منابع:
تهیه و تنظیم: رضا بهرامی دشتکی ـ سرزمین ما : sarzaminema.ir
اردیبهشت ۱۳۹۷ …
این متن نیاز به ویرایش و تکمیل دارد….
bigthemeمهر ۰۳, ۱۴۰۳ ۰
تیر ۲۸, ۱۴۰۳ ۰
تیر ۰۱, ۱۴۰۳ ۴
خرداد ۱۹, ۱۴۰۳ ۲۴
مهر ۰۳, ۱۴۰۳ ۰
تیر ۲۸, ۱۴۰۳ ۰
تیر ۰۱, ۱۴۰۳ ۴
خرداد ۱۹, ۱۴۰۳ ۲۴
ویژه تاریخ و فرهنگ ایران و سرزمین بختیاری، سرزمین آفتاب، سرزمین آزاد، سرزمین آریایی، سرزمین کوهساران بلند، سرزمین رودهای خروشان، سرزمین چشمه ساران زلال، سرزمین جنگلهای سرسبز، سرزمین دشت های زیبا، سرزمین برف و آب و آفتاب، سرزمین تاریخ و تمدن دیرینه، سرزمین فاتحان مشروطیت، سرزمینی در قلب ایرانزمین… بختیاری بزرگترین قوم ایرانی و آریایی در ایران و تنها قوم صددرصد شیعه..*این سایت آزاد، مستقل و مردمی است. تاسیس1391
شهریور ۳۱, ۱۳۹۷ ۲۶
خرداد ۱۹, ۱۴۰۳ ۲۴
آذر ۱۷, ۱۴۰۲ ۲۳
اسفند ۱۱, ۱۴۰۲ ۲۲
آذر ۱۰, ۱۳۹۱ ۲۰
تیر ۱۲, ۱۳۹۵ ۱۶
خرداد ۰۲, ۱۳۹۵ ۱۶
آبان ۰۶, ۱۳۹۵ ۱۵
خرداد ۲۰, ۱۳۹۲ ۱۳
مرداد ۱۰, ۱۳۹۵ ۱۲
دی ۰۳, ۱۳۹۴ ۱۰
آذر ۱۱, ۱۴۰۲ ۹
شهریور ۰۸, ۱۳۹۵ ۸
اردیبهشت ۲۹, ۱۴۰۳ ۸
مهر ۲۶, ۱۴۰۱ ۷
مهر ۰۳, ۱۴۰۳ ۰
تیر ۲۸, ۱۴۰۳ ۰
تیر ۰۱, ۱۴۰۳ ۴
خرداد ۱۹, ۱۴۰۳ ۲۴
اردیبهشت ۲۹, ۱۴۰۳ ۸
اردیبهشت ۲۰, ۱۴۰۳ ۰
اردیبهشت ۱۰, ۱۴۰۳ ۰
اردیبهشت ۰۷, ۱۴۰۳ ۲
اردیبهشت ۰۵, ۱۴۰۳ ۰
فروردین ۲۹, ۱۴۰۳ ۰
فروردین ۲۴, ۱۴۰۳ ۰
فروردین ۱۹, ۱۴۰۳ ۰
اسفند ۲۵, ۱۴۰۲ ۱
اسفند ۲۴, ۱۴۰۲ ۲
اسفند ۱۷, ۱۴۰۲ ۰
6 ماهپیش
مهر ۰۳, ۱۴۰۳ ۰
📙همایش ملی زندگی، آثار و شخصیت پژمان بختیاری (شاعر بزرگ معاصر، محقق و مترجم) پژمان بختیاری محقق، مترجم و شاعر نامدار...تیر ۲۸, ۱۴۰۳ ۰
📙کتاب” دشتک بر بلندای تاریخ ” منتشر شد. کتاب “دشتک، بر بلندای تاریخ بختیاری” تالیف «رضا بهرامی دشتکی» پس از سالها...خرداد ۱۹, ۱۴۰۳ ۲۴
معرفی کتاب: این اثر پژوهشی از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در فهرست آثار فاخر قرار گرفت و مورد حمایت ویژه واقع گردید…...اردیبهشت ۲۹, ۱۴۰۳ ۸
تاریخ بختیاری از آغاز تاکنون مقدمه: سرزمین ایران از آغاز دوران تاریخی به تدریج شاهد شکل گیری کهن ترین تمدن های بشری بود...اردیبهشت ۲۰, ۱۴۰۳ ۰
پژمان بختیاری در کلام دکتر کزازی دکتر میرجلال الدین کزازی استاد بزرگ زبان و ادبیات پارسی در سخنانی درباره شخصیت شاعر...اردیبهشت ۰۷, ۱۴۰۳ ۲
آثار منظوم و منثور پژمان بختیاری شاعر بزرگ معاصر + نصاویر فهرست کتاب ها و آثار پژمان بختیاری: پژمان بختیاری شاعری...فروردین ۲۹, ۱۴۰۳ ۰
زندگینامه دکتر قیصر امین پور (۱۳۳۸-۱۳۸۶) از شاعران بزرگ معاصر دکتر قیصر امینپور از شاعران بزرگ ایران پس از انقلاب...اسفند ۲۴, ۱۴۰۲ ۲
صفحه پژمان بختیاری ویژه زندگی، اشعار و آثار حسین پژمان بختیاری شاعر بزرگ ایران ■ـ زندگینامه پژمان بختیاری ...اسفند ۱۷, ۱۴۰۲ ۰
در همین کوهستان زنی می زیسته که برابر صد مرد در سرنوشت تاریخ معاصر ما دخیل بوده است. مقصودم «بی بی مریم بختیاری» است…...اسفند ۱۱, ۱۴۰۲ ۲۲
رضا بهرامی نویسنده و پژوهشگر رضا بهرامی دشتکی(نویسنده و پژوهشگر) رضا بهرامی دشتکی نویسنده و پژوهشگر ایرانی اهل دشتک...آذر ۰۳, ۱۴۰۲ ۶
زندگینامه و اشعار پژمان بختیاری شاعر بزرگ معاصر زندگی نامه پژمان بختیاری (۱۳۵۳ـ ۱۲۷۹) حسین پژمان بختیاری،...سرزمین بختیاری در قسمتهای وسیعی از فلات مرکزی و جنوب غربی ایران در میان رشته کوه های زاگرس میانی اغلب در استان های: «چهارمحال بختیاری، خوزستان، اصفهان، لرستان، کهگیلویه بویراحمد» و بخش هایی از استانهای «فارس، بوشهر، مرکزی، ایلام و..» قرار دارد.
علاوه بر آن جمعیت عظیمی از بختیاری ها در تهران، اصفهان، شیراز، اهواز، قم و کرج و.. سکونت دارند و با احتساب سایر اقوام لرتبار گستره وسیع تری پیدا می کند. سرزمین پهناور بختیاری از موقعیت طبیعی و جغرافیایی ویژه ای در قلب ایران زمین برخوردار است.
بزرگترین رودخانه های کشور «زاینده رود»، «رود کارون» و «رود دز» از «زردکوه بختیاری» سرچشمه می گیرند. با طبیعت بکر و زیبا، رودهای خروشان، چشمه ساران زلال، جنگلهای سرسبز و مناطق دیدنی و گردشگری بی نظیر...