آذر ۱۷, ۱۴۰۲ سرزمین ما موضوعات سایت ۰
نور در تاریکی
(اشعار پژمان بختیاری از دیدگاه دکتر غلامحسین یوسفی)
زنده یاد دکتر غلامحسین یوسفی از اساتید برجسته ادبیات ایران در کتاب چشمه روشن که کنکاشی در آثار شاعران بزرگ است در فصلی از کتاب با عنوان «نور در تاریکی» به بررسی شعر دودکش ها سروده ی پژمان بختیاری پرداخت:
…شعر «دودکش ها» اثر حسین پژمان بختیاری کیفیتی خاصّ و بدیع دارد و اثری است از نوعی دیگر و خواندنی. در این شعر می بینیم دیدن منظره «دودکش ها» بر فراز بام ها چگونه موجب پرواز خیال شاعر شده است و او و ما را به کجاها می کشاند. جلوه ای بارز از فطرت و دید شاعرانه همین است که برای هنرمند هر چیز، حتی اشیاء دور و بر او، معنی و حالت و زبان و رازی گفتنی دارند که او می تواند آن را دریابد و حاصل کشف خویشتن را از این دنیای ناشناخته و اسرار آمیز با ما در میان گذارد.
پژمان بختیاری
آیا تازگی برخی موضوعات و تعبیرات در شعر پژمان، علاوه بر حاصل قریحۀ شاعری، تا حدودی تحت تأثیر آشنایی او با ادبیات فرانسوی می تواند بود؟ شاید. دودکشها به ظاهر با عالم شعر ناسازگار می نماید. در شعر فارسی دود بیشتر مشبهٌ بهِ آه قرار گرفته و ترکیب «آهِ دود آسای» خاقانی از این قبیل است. اما ذوق و تخیل شاعر می تواند در بسیاری چیزها روح بدمد و از آن موضوعی شاعرانه پدید آورد. از قضا در ادبیات انگلیسی، «ویلیام بلیک»۱ شاعر و نقاش و عارف انگلیسی (۱۷۵۷ـ ۱۸۲۷)، دو شعر تحت عنوان «دودکش پاک کن»۲ دارد که یکی را به سال ۱۷۸۹م. و دیگری را به سال ۱۷۹۴م. سروده است.
در روزگار او به تدریج سلطۀ طبقۀ برخوردار در جامعۀ انگلستان کاستی می گرفت و گرایشی به جانب مردم فرودست پیدا می شد. هر دو شعر بلیک، که برخی قسمت های آن حالت سمبولیک دارد، نوعی ابراز شفقت و همدلی است نسبت به پسران کم سنّ و سالی که کارشان پاک کردن دودکش بخاریِ خانه ها بود و سر و رویی دود زده و سیاه داشتند و به تعبیر شاعر، دلی روشن از امید رستگاری اخروی. یکی از این شعرها از زبان یکی از همین پسر بچه هاست که می گوید وقتی من بسیار خردسال بودم به زحمت می توانستم در کوچه ها فریاد برآورم «weep» پدرم مرا فروخت. من دودکش های شما را پاک می کنم و در دوده ها بخواب می روم. بعد از پسر بچه ای سخن می رود به نام تام دیکر۱ که شب خواب می بیند هزاران دودکش پاک کن مانند او در تابوتهای سیاه (آبنوس) محبوسند. آنگاه فرشته ای با کلیدی درخشان فرا می رسد و تابوت ها را می گشاید و آنان را آزاد می کند.
۲-William Blake «
۳-The Chimney Sweeper
سپس پسر بچه ها در دشتی سرسبز به جست و خیز و خنده و دویدن می پردازند و در رودخانه ای خود را می شویند و در پرتو آفتاب می درخشند. از آن پس برهنه و سپید اندام در حالی که دیگر کیف کار خود را رها کرده اند، بر فراز ابرها می روند و در دامن باد بازی می کنند و فرشته به تام می گوید اگر تو پسر خوبی باشی، خدا پدر تو خواهد بود و از شادمانی کم و کسری نخواهی داشت. روز دیگر تام بیدار می شود و همۀ پسر بچه های دودکش پاک کن در تاریکی از جا برمی خیزند و کیف و وسائل کار خود (بُرس) را بر می دارند اگر چه صبحگاه سرما شدّت داشت تام [از امید به لطف خدا] شاد وگرم بود… بنابراین اگر همه تکلیف خود را انجام دهند از گزندی در بیم نخواهند بود .
پژمان بختیاری از زبان و ادبیات فرانسوی آگاهی داشت اما با زبان و ادبیات انگلیسی آشنا نبود که از شعرهای بلیک، که خود او در میان فارسی زبانان معروف نیست، اطلاع داشته باشد. به علاوه برخورد او با این موضوع با آنچه شاعر انگلیسی اندیشیده بکلی فرق دارد در هر حال این قطعه شعر پژمان که به صورت چهارپاره است از لطف ابتکار و تازگی خاصی برخوردار است و چنین آغاز می شود:
دود کش ها بـر فـراز بامها هر نفس آهی ز دل بر می کشند
وز دهان قیر گونشان دودهـا زاغ وش بر آسمان پر می کشند
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱-Tom Dacre«
ملاحظه می کنید مطلع شعر، خوب و گیراست و با تصویر هایی بدیع آغاز می شود: آه از دل برکشیدن دودکش ها در هر نفس، پرکشیدن «زاغ وشِ» دودها از «دهان قیرگونِ» دودکشها. به علاوه شاعر با رعایت ایجازی هنرمندانه و آوردن ترکیبات مذکور توانسته است از آغاز آنچه را با دقت نظر و در خیال خویش تصور کرده به خوبی تجسم بخشد. می بیند دود و دودکش حالا رنگی شعری پیدا کرده است و خواننده را نیز با خود به فضائی دیگر می برد. اینک تخیلِ نگاره گرِ گوینده از آمیزش دو کیفیت عینی و ذهنی، صورت ظاهری و رنگهای گوناگون و درهمِ دودها را فرا می نماید اما خیال او بر این ظاهر محسوس متوقّف نمی ماند و از آن فراتر می رود:
رنگ این سرخ است ورنگ آن کبود دود این تیره است و دود آن سپید
با زبـانی بی زبـان این دودهـا نغمـه ها دارنـد و نتـوانی شنید
این نغمه ها که دودهای خموش به زبان بی زبانی به گوش شاعر می رسانند چیست؟ در بقیۀ شعر بنگرید که اندیشۀ دور پرواز و نکته یاب وی چه عالَمی در پشت دودها می بیند و عاطفۀ بشری چگونه از جان او مایه می گیرد و به درون دودها رسوخ می کند:
آن یکی از پهـن خـوان منعمـان داسـتـان عـزّ و نـاز آرد تـو را
وین یکی از مطبـخ بیچـارگـان قصــۀ فقـر و نیـاز آرد تـو را
این یکی گوید در آن بستان سرا گربه و سگ هم به ناز آموخته است
آن یکی گوید در این ویرانه جای کودکان راجان زحسرت سوخته ست
آن یکی گوید در آن خرّم بهشت عالمی شـادی نـگر ، مستی ببین
این یکی گویـد در این ماتمـکده معنی فقـر و تهیـدستی ببین
تابلویی که شاعر عرضه می دارد، دو جلوۀ گوناگون از زندگانی است. کلمات و ترکیبات پرتوان او در تجسم این دو صحنه و بیان مقصود هم از نیروی معنوی برخوردارند و هم از تأکید و امتیاز آهنگین. تقابل لفظی و معنوی این کلمات و ترکیبات و نیز تفاوت مفاهیم تصویرها آشکارست و هر یک در انتقال احساس و اندیشۀ شاعر سهم و تأثیر دارند:
«پهن خوانِ منعمان». «مطبخِ بیچارگان»؛ «عزّ و ناز»، «فقر و نیاز»؛ «بستان سرا»، «ویرانه جای»؛ «گربه و سگِ به ناز آموخته»، «کودکانِ جان از حسرت سوخته»؛ «خرّم بهشت»، «ماتمکده»؛ «شادی و مستی»، «فقر و تهیدستی». همۀ این اجزاء مهم یا در پایان مصراع های اول قرار دارند یا در مقام قافیه، و از این طریق نیز برجستگی خاصّی یافته اند و نظر خواننده را بهتر به دو قطب مقایسه جلب می کنند و فکر او را به این دو جهت به گردش در می آورند. در این جا پایان بندی مصراع ها و جاگزینی قافیه ها طوری انجام پذیرفته که فقط به صورت رعایت قاعده و سنّت نیست بلکه کارکردی مؤثر در القاء روح و مفهوم شعر دارد و جزء تار و پود اثرست و دارای پیوندی ناگسستنی با آن. زیرا قافیه علاوه بر جنبۀ وزن و موسیقی ، جنبۀ بلاغی نیز دارد و به قول «سِر والتر رالی»۱ منتقد انگلیسی، شعر با صنایع موزون خود برخی از بهترین جاها را به برجسته ترین کلمات در بهترین ترتیب اختصاص می دهد و قافیه اگر صوت آن به نوعی با معنی هم آهنگی نداشته باشد هدر شده است. اما آنچه از دیدار دودکش ها بر فراز بام ها اندیشۀ شاعر را به خود مشغول داشته مسألۀ بزرگ عالم بشری است: فقر و دارندگی، مسأله ای که سراسر تاریخ بشر را از زور و ستم و خونریزی آگنده است. ملاحظه می کنید روح و فکر شاعر اینک تا چه حد گسترده شده و به پهنه ای بی کران پر گشوده است یعنی غمخوارگی بر سرنوشت انسان، از خلال دودهای تاریک نوری چنین تابناک پرتو می افکند. پرواز لغزش مانند دودها در برابر چشم شاعر ادامه دارد، منظره ای عینی و مجسم: دودها «بسته گوش و بسته لب، خاموش و نرم» درهم می آمیزند و ناپدید می شوند. اما از حرکت کُند و خستۀ آنها نکته هایی دیگر به یاد او می آید:
نی غلـط گفتم غلـط کآن دودها زان همه فقر و غنـا دلخسته اند
از درون تیـره جـانـان ، قصّه ها بر زبان دارنـد و لب ها بسته اند
بسته گوش وبسته لب،خاموش و نرم در هـم آمیـزند و ناپیـدا شوند
زین نواها گوش چرخ آگنده است پس چرا این دودها گویـا شوند؟
مگر نه آنکه مسألۀ فقر هنوز هم با وجود برخوردها و مبارزات گوناگون و ظهور مشربهای رنگارنگ در جهان به حال خود باقی است؟ شعر پژمان نیز به همین نکتۀ پر معنی پایان می گیرد: بی اثری آرزوها و تلاش های بشر در حصول جهانی فارغ از این رنج ها و نگرانی ها، و بی اعتنائی چرخ؛ همان تلخیی را در مذاق جان احساس می کنیم که سعدی نیز چشیده و گفته است:
بس گرسنه خفت وکس ندانست که کیست! بس جان به لب آمد که بر او کس نگریست!
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
-» Sir Walter Raleigh «
شعر پژمان از وصف ماده دودکش ها به تأمّلی چنین حکیمانه می رسد، می بینید از کجا به کجا! در سراسر شعر او همه چیز به هم پیوسته است. بافت منسجم شعر و وحدت اجزاء آن نیز ناشی از همین کیفیت است. پاره های هم آهنگ شعر مانند فراز و فرود یک قطعۀ موسیقی لحظه به لحظه ما را با خود به همراه می برند، و سرانجام به همان جایی می رسانند که شاعر خسته جان از بیداد تیره جانان، لب از سخن فرو بسته است.۱
ــــــــــــــــــــــــــــــ
۱- زندگی و اشعار پژمان بختیاری، پژوهش و تدوین رضا بهرامی دشتکی، سامان دانش، تهران، ۱۳۹۴ ، ص ۱۱۶ الی ۱۲۰٫(به نقل از: غلامحسین یوسفی، چشمۀ روشن، دیداری با شاعران، ۱۳۸۳، صص۵۴۶ الی …، (با اندکی تلخیص).
آبان ۱۷, ۱۴۰۳ ۱
مهر ۰۳, ۱۴۰۳ ۰
تیر ۲۸, ۱۴۰۳ ۰
تیر ۰۱, ۱۴۰۳ ۴
آبان ۱۷, ۱۴۰۳ ۱
مهر ۰۳, ۱۴۰۳ ۰
تیر ۲۸, ۱۴۰۳ ۰
تیر ۰۱, ۱۴۰۳ ۴
ویژه تاریخ و فرهنگ ایران و سرزمین بختیاری، سرزمین آفتاب، سرزمین آزاد، سرزمین آریایی، سرزمین کوهساران بلند، سرزمین رودهای خروشان، سرزمین چشمه ساران زلال، سرزمین جنگلهای سرسبز، سرزمین دشت های زیبا، سرزمین برف و آب و آفتاب، سرزمین تاریخ و تمدن دیرینه، سرزمین فاتحان مشروطیت، سرزمینی در قلب ایرانزمین… بختیاری بزرگترین قوم ایرانی و آریایی در ایران و تنها قوم صددرصد شیعه..*این سایت آزاد، مستقل و مردمی است. تاسیس1391
شهریور ۳۱, ۱۳۹۷ ۲۶
خرداد ۱۹, ۱۴۰۳ ۲۴
آذر ۱۷, ۱۴۰۲ ۲۳
اسفند ۱۱, ۱۴۰۲ ۲۲
آذر ۱۰, ۱۳۹۱ ۲۰
تیر ۱۲, ۱۳۹۵ ۱۶
خرداد ۰۲, ۱۳۹۵ ۱۶
آبان ۰۶, ۱۳۹۵ ۱۵
خرداد ۲۰, ۱۳۹۲ ۱۳
مرداد ۱۰, ۱۳۹۵ ۱۲
دی ۰۳, ۱۳۹۴ ۱۰
آذر ۱۱, ۱۴۰۲ ۱۰
شهریور ۰۸, ۱۳۹۵ ۸
اردیبهشت ۲۹, ۱۴۰۳ ۸
مهر ۲۶, ۱۴۰۱ ۷
آبان ۱۷, ۱۴۰۳ ۱
مهر ۰۳, ۱۴۰۳ ۰
تیر ۲۸, ۱۴۰۳ ۰
تیر ۰۱, ۱۴۰۳ ۴
خرداد ۱۹, ۱۴۰۳ ۲۴
اردیبهشت ۲۹, ۱۴۰۳ ۸
اردیبهشت ۲۰, ۱۴۰۳ ۰
اردیبهشت ۱۰, ۱۴۰۳ ۰
اردیبهشت ۰۷, ۱۴۰۳ ۲
اردیبهشت ۰۵, ۱۴۰۳ ۰
فروردین ۲۹, ۱۴۰۳ ۰
فروردین ۲۴, ۱۴۰۳ ۰
فروردین ۱۹, ۱۴۰۳ ۰
اسفند ۲۵, ۱۴۰۲ ۱
اسفند ۲۴, ۱۴۰۲ ۲
7 ماهپیش
مهر ۰۳, ۱۴۰۳ ۰
همایش ملی زندگی، آثار و شخصیت پژمان بختیاری (شاعر بزرگ معاصر، محقق و مترجم) پژمان بختیاری محقق، مترجم و شاعر نامدار...تیر ۲۸, ۱۴۰۳ ۰
📙کتاب” دشتک بر بلندای تاریخ ” منتشر شد. کتاب “دشتک، بر بلندای تاریخ بختیاری” تالیف «رضا بهرامی دشتکی» پس از سالها...خرداد ۱۹, ۱۴۰۳ ۲۴
معرفی کتاب: این اثر پژوهشی از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در فهرست آثار فاخر قرار گرفت و مورد حمایت ویژه واقع گردید…...اردیبهشت ۲۹, ۱۴۰۳ ۸
تاریخ بختیاری از آغاز تاکنون مقدمه: سرزمین ایران از آغاز دوران تاریخی به تدریج شاهد شکل گیری کهن ترین تمدن های بشری بود...اردیبهشت ۲۰, ۱۴۰۳ ۰
پژمان بختیاری در کلام دکتر کزازی دکتر میرجلال الدین کزازی استاد بزرگ زبان و ادبیات پارسی در سخنانی درباره شخصیت شاعر...اردیبهشت ۰۷, ۱۴۰۳ ۲
آثار منظوم و منثور پژمان بختیاری شاعر بزرگ معاصر + نصاویر فهرست کتاب ها و آثار پژمان بختیاری: پژمان بختیاری شاعری...فروردین ۲۹, ۱۴۰۳ ۰
زندگینامه دکتر قیصر امین پور (۱۳۳۸-۱۳۸۶) از شاعران بزرگ معاصر دکتر قیصر امینپور از شاعران بزرگ ایران پس از انقلاب...اسفند ۲۴, ۱۴۰۲ ۲
صفحه پژمان بختیاری ویژه زندگی، اشعار و آثار حسین پژمان بختیاری شاعر بزرگ ایران ■ـ زندگینامه پژمان بختیاری ...اسفند ۱۷, ۱۴۰۲ ۰
در همین کوهستان زنی می زیسته که برابر صد مرد در سرنوشت تاریخ معاصر ما دخیل بوده است. مقصودم «بی بی مریم بختیاری» است…...اسفند ۱۱, ۱۴۰۲ ۲۲
رضا بهرامی نویسنده و پژوهشگر رضا بهرامی دشتکی(نویسنده و پژوهشگر) رضا بهرامی دشتکی نویسنده و پژوهشگر ایرانی اهل دشتک...آذر ۰۳, ۱۴۰۲ ۶
زندگینامه و اشعار حسین پژمان بختیاری شاعر بزرگ معاصر زندگی نامه پژمان بختیاری (۱۳۵۳ـ ۱۲۷۹) حسین پژمان بختیاری،...سرزمین بختیاری در قسمتهای وسیعی از فلات مرکزی و جنوب غربی ایران در میان رشته کوه های زاگرس میانی اغلب در استان های: «چهارمحال بختیاری، خوزستان، اصفهان، لرستان، کهگیلویه بویراحمد» و بخش هایی از استانهای «فارس، بوشهر، مرکزی، ایلام و..» قرار دارد.
علاوه بر آن جمعیت عظیمی از بختیاری ها در تهران، اصفهان، شیراز، اهواز، قم و کرج و.. سکونت دارند و با احتساب سایر اقوام لرتبار گستره وسیع تری پیدا می کند. سرزمین پهناور بختیاری از موقعیت طبیعی و جغرافیایی ویژه ای در قلب ایران زمین برخوردار است.
بزرگترین رودخانه های کشور «زاینده رود»، «رود کارون» و «رود دز» از «زردکوه بختیاری» سرچشمه می گیرند. با طبیعت بکر و زیبا، رودهای خروشان، چشمه ساران زلال، جنگلهای سرسبز و مناطق دیدنی و گردشگری بی نظیر...