خرداد ۰۱, ۱۳۹۹ سرزمین ما تاریخ و فرهنگ, موضوعات سایت ۱
شرح حال بابا رستم بختیاری از عرفای بزرگ ایران
اشاره: قوم بختیاری از اقوام بزرگ ایرانی و آریایی در ایران به شمار می روند که در بخش های وسیعی از مناطق و استانهای مرکزی و جنوب غربی کشور زندگی می کنند و همواره در تاریخ ایرانزمین نقش اساسی داشتند. بختیاری ها پیش از سایر اقوام ایرانی به مکتب اهل بیت(ع) و تشیع گرایش یافتند در حالیکه سایر اقوام ابتدا سنی شدند و بعدها به شیعه گرایش یافتند. از این رو می بینیم قوم بختیاری تنها قوم بزرگ کشور است که صددرصد شیعه هستند و سرزمین بختیاری در طول دوره های سخت تاریخی همواره پناهگاه نوادگان اهل بیت (ع) بوده و وجود امامزاده ها و زیارتگاه های فراوان و حضور سادات در جای جای سرزمین بختیاری و عرفا و علمای بختیاری گواه اعتقاد راسخ آنان در این باره است. بی بی مریم بانوی مبارز و برجسته و سردار معروف بختیاری در خاطرات خود می نویسد: پدرم مسلمان حقیقی بود و در مذهب خیلی متعصب بود همیشه نماز شب می نمود تمام سال پنج شنبه و دوشنبه ها در هر فصل روزه می گرفت و به فقرا خیلی پول می داد…» و در شرح حال سردار اسعد از رهبران بزرگ مشروطیت آمده است: چندین بار با پای پیاده به سفر حج رفت و همه ساله مبالغی را برای باسازی عتبات در نجف و کربلا پرداخت می کرد و دیگر مفاخر بزرگ بختیاری مانند پژمان بختیاری، داراب افسر بختیاری، علیمردان خان و … پایبند به اصول مذهب و از ارداتمندان به اهل بیت (ع) بودند. از سرزمین بختیاری علما و عارفان بزرگی برخاستند همچون: علامه شیخ یعقوب بختیاری ، بابارستم بختیاری، شیخ جمال الدین ایذجی، واعظ مالمیری، شیخ عبداله پیاده … به شرح حال برخی از آنان اشاره می شود: ـ سایت سرزمین ما ـ یکم خرداد ۱۳۹۹
عارف بزرگ بابا رستم بختیاری
بابا رستم بختیاری از عارفان مشهور قرن سیزدهم قمری است که در اواسط دوره قاجاریه می زیست. در کتاب « تاریخ اصفهان» از بابا رستم، با نام رستم بیک یاد می شود که از مشایخ سلسله چشتیه بود و مزار وی در مقبره شاه سیدعلی اکبر قمیشه است. (در ۱۸ کیلومتری شمال شرقی شهرضا اصفهان) بابا رستم بختیاری پایه گذار مکتب عرفانی بود که بسیاری از علما و عرفای بزرگ تا عصر حاضر شاگردان آن بودند از جمله، حاج میرزا صادق تخت فولادی و شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی و شاگردان آنها که در مکتب بابارستم رشد یافتند.
در احوالات او گفته اند وی سیدی از افراد ایل بختیاری بود که ابتدا از نظامیان و از سواران بختیاری در اصفهان بود. «اما بر اثر تحولات روحی و معنوی به وادی سیر و سلوک قدم نهاد » (۱ )و به مراتب بالای عرفان و معنویت دست یافت. بابا رستم پس از خروج از منصب نظامی گری، در شهر اصفهان سکونت اختیار کرد و در تکیه «مادر شاهزاده» یا تکیه شیخ محمدتقی رازی تخته فولاد که در بخش جنوب غربی تخت فولاد و شمال تکیه خوانساری قرار دارد، به سر می برد. اصل تکیه به پیش از دوره قاجار می رسد. اما وقتی مریم بیگم دایه محمدمیرزا فرزند فتحعلی شاه حاکم اصفهان در سال ۱۲۴۶ قمری وفات یافت این تکیه و مقبره برای وی ساخته شد. به همین خاطر تکیه به نام « مادر شاهزاده » مشهور است. این تکیه و بسیاری از تکایای دیگر موقوفاتی داشتند که در آمد حاصله از آنها صرف تامین هزینه های نگهداری این تکایا و همچنین پرداخت حقوق خادمان و نگهبانان می شد. به همین خاطر این تکایا می توانست جایی برای سکونت ، زهد ، عبادت و ریاضت باشد. نقل می کنند برخی از این تکیه ها دارای دخمه هایی بودند که جایگاه عرفا و صوفیان بود. کلمه «بابا» اصطلاحی بود که از زمان سلجوقی رواج پیدا کرد ولی از قرن هفتم و هشتم بسیار متداول گشت و به عرفا و صوفیه داده می شد و معنای آن پیر، قلندر، سرکرده، پیران کامل، سالخورده و عنوان احترامی برای صوفیان ، عارفان و حکیمان در زبان های فارسی و ترکی بوده است . مشهورترین عارفانی که با کلمه بابا معروف هستند، می توان از باباطاهر، بابا جعفر، بابا افضل کاشی، بابا کمال خجندی، بابا رکن الدین، بابا محمود، باباقاسم، بابا کوهی، باباخداداد، بابافغانی، بابا نعمت الله نخجوانی و…. نام برد.در قرن هشتم و نهم اغلب این باباها در اصفهان رندگی می کردند.
بابارستم زاهدی عابد و سالکی وارسته بود که مراحل سیر و سلوک را طی کرده بود و به درجات بالای عرفان و کمال رسید. پاهای بابا رستم بر اثر زیاد ایستادن جهت عبادت و نماز از قدرت افتاده بود ، بطوریکه در موقع حرکت می شلید و به سبب بیداری مداوم نیز یک چشمشان دید خود را از دست داده بود. گاهی با گویش بختیاری با خداوند مناجات و راز و نیاز می کرد و با شوخ طبعی می گفت: «خدایا شَلُم کِردى، کورم کِردى دِی چه زِ مو اِخوهی؟» (خدایا مرا لنگ و کور کردی دیگر چه از من می خواهی)
درگذشت: بابارستم هنگامی که قصد داشت با کمک شاگردش حاج محمدصادق تخت فولادی به زیارت خانه خدا مشرف شود، در راه در شهرضا درگذشت و در جوار آرامگاه امامزاده شاهرضا به خاک سپرده شد.گفته شده درباره دوره حیات بابارستم با استناد به زمان و تاریخ ساخت و بازسازی کامل تکیه و تاریخ فوت شاگرد و مریدش حاج محمد صادق تخت فولادی که در سال ۱۲۹۰ قمری. دارفانی را وداع گفت، می توان گفت که بابا رستم در قرن سیزدهم قمری می زیست. در کتاب «تاریخ اصفهان » محل آرامگاه بابارستم را در مقبره شاه سیدعلی اکبر قمیشه شهرضا ذکر شده است. لیکن به استناد شواهد و تایید فرزند بزرگوار مرحوم آیت الله نخودکی، مقبره این عارف بزرگ در صحن حرم امامزاده شاهرضا انتهای قطعه سوم گلزار شهدا، بعد از راهروی عمومی در کنار قبر سیدمحمدعلی خلیفه سلطانی قرار دارد. محل آن به موازات چهارمتر ارتفاع از سطح مقبره اصلی قرار دارد. (نشانی مقبره بابا رستم بختیاری به استناد فرزند بزرگوار مرحوم آیت اله نخودکی و با توجه به تحقیقات نگارنده به نقل و تایید فرزند ارجمند عارفه بزرگوار بانو کشور آزادی، سیدمسیح اله میرنیام به دست آمده است).
شهرضا (قُمشه) همچنین زادگاه و مدفن برخی عرفا و علما و همچون حکیم صهبا، فیلسوف نامی عارف واصل ، حکیم الهی قمشهای عارف و مفسر بزرگ و نامآشنای قرآن مجید)، حکیم نصرالله، حکیم و فیسوف عالیقدر محمدهادی فرزانه، وبانوی مومنه و عارفه جلیل القدر، جاجیه خانم بانو کشور آزادی و سردار بزرگ خیبر در دوران دفاع مقدس شهید محمدابراهیم همت (فرمانده لشگر محمد رسول الله) و آیت الله مهدی امامی است.
شاگردان
عارفان و سالکان بزرگی از محضر بابا رستم فیض بردند و پرورش یافتند. یکی از معروفترین شاگردان وی مرحوم « حاج محمد صادق مشهور به تخت فولادی است. که از عرفای بزرگ قرن سیزدهم و استاد سیر و سلوک مرحوم «حاج شیخ حسنعلی نخودکی» ( ره ) بود. ملاعلی اکبر به واسطه کرامتی که از حاج محمدصادق دید به مدت ۲۲ سال از محضرش بهره مند گردید و پسرش شیخ حسنعلی را از سن ۷ تا ۱۱ سالگی به وی سپرد تا زیر نظر ایشان تربیت شود. حاج محمد صادق که در اواخر سلطنت فتحعلی شاه قاجار زندگی می کرد ، در شهر اصفهان به کار رنگرزی اشتغال داشت. سید ابوالحسن حافظیان مشهدی ، شاگرد حاج شیخ حسنعلی اصفهانی نخودکی بود و استاد قنبری شاگرد عارف جلیل القدرسید ابوالحسن حافظیان مشهدی است. آقامیرزا محمدحسن تخت فولادی نیز شاگرد و جانشین حاج محمدصادق تخت فولادی بود
آشنایی حاج محمدصادق با بابا رستم
در باره زندگی حاج محمدصادق و چگونگی روی آوردن وی به عرفان آورده اند: «در اوایل جوانی به کار رنگرزی اشتغال داشته عادت او در جوانی این بود که با وجود نا امنی حاکم بر شهر هر روز عصر با شاگردان برای تفریح از شهر اصفهان خارج می شدند و به جهالت و عیاشی می گذراندند.. روزی به هنگام غروب که از دروازه شیراز به طرف شهر باز می گشتند، در بین راه در قبرستان تخت فولاد از دور چشمشان به پیرمردی می افتد که سر بر زانوی تفکر نهاده و در خود فرو رفته بود. حاجی به شاگردان خود می گوید : « هنوز تا غروب آفتاب وقت زیادی است برویم و قدری با این پیر شوخی و مزاح کنیم پس از فرارسیدن غروب به شهر باز می گردیم.» به پیرمرد نزدیک می شوند و سلام می کنند . پیرمرد سر برداشته و جواب سلام می دهد و دوباره سر به زانو می گذارد. می پرسند اسم شما چیست ؟ از کجا آمده اید؟ چکاره هستید ؟ پیر جوابی نمی دهد حاج محمدصادق با ته عصایی که در دست داشتند به شانه پیرمرد می زنند و می گویند: « انسانی یا دیوار که هر چه با توصحبت می کنیم جوابی نمی دهی؟» باز هم جوابی نمی شنوند . لاجرم ایشان به همراهان می گویند: « برگردیم برویم ایستادن بیش از این نتیجه ای ندارد» چند گامی که از او دور می شوند آن مرد بزرگ سر بر می دارد و به مرحوم حاج محمد صادق می فرماید: «عجب جوانی هستی، حیف از جوانی تو!» و دیگر حرفی نمی زند . مرحوم حاج محمدصادق با شنیدن این کلمات دیگر خود را قادر به حرکت نمی بیند ، می ایستد و کلید دکان را به شاگردان می دهد. سپس خود بر می گردد و در خدمت پیر می نشیند. تا سه شبانه روز پیر سخنی نمی گوید جز اینکه هر چند ساعت یکبار بر سبیل استقهام می فرماید: اینجا چه کار داری ؟ برخیز و به دنبال کار خود برو. بعد از سه شبانه روز پیر روشن ضمیر به مرحوم حاجی می فرماید: شغل شما چیست ؟ می گوید رنگرزی. پیر می فرماید: پس روزها برو و به کسب خود مشغول باش و شبها اینجا بیا. حاجی به دستور پیر عمل می کند. روزها به شغل رنگرزی مشغول بوده و شبها با درآمد روزانه خود به خدمت پیر می آید که نامش « بابا رستم بختیاری» بود . آن پیر بزرگوار نیز وجوه مزبور را تماما به فقرا ایثار می کرد. حتی اعاشه مرحوم حاج محمد صادق نیز از ِقبل مرحوم بابا رستم تامین می گردید . پس از یکسال مرحوم بابا رستم می فرماید دیگر رفتن شما به دکان رنگرزی ضروری نیست ، همینجا بمانید. مرحوم حاجی در آن محل که امروز به نام تکیه مادر شازده در قبرستان تخت فولاد اصفهان معروف است، می ماند مدت یکسال تمام شبها را به تهجد وعبادت و روزها را به ریاضت می گذراند.
پس از یکسال در روز عید قربان مرحوم بابا به مرحوم حاجی می فرمایند : امروز به شهر بروید. به منزل فلان شخص مراجعه کنید و جگرگوسفندی را که قربانی کرده اند ،بگیرید. بعد در ملاء عام هیزم جمع کنید و اینجا بیاورید. شخصی را که مرحوم بابا رستم نام برده بودند کسی بود که مرحوم حاجی محمدصادق با ایشان از قبل میانه خوبی نداشتند به این علت حاجی جگر گوسفندی را از بازار خریداری می کنند و قدری هیزم هم از نقاطی خلوت جمع آوری می کنند و با خود می برند. چون به خدمت بابا می رسند، ایشان با تشدد می فرمایند: هنوز اسیر هوی و هوس خود هستی و خلق را می بینی. جگر را خریدی و هیزم را از محل خلوت جمع نمودی!. سالی دیگر می گذرد. یک روز که مرحوم حاجی برای انجام حاجتی به شهر می روند در راه مقداری کشمش خریده و می خورند . پس از مراجعت مرحوم بابا با تغیر و تشدد می فرمایند : هنوز هم گرفتار هوای نفسی مرحوم حاجی می گوید آنگاه تصمیم گرفتم چند ساعتی از نزد ایشان دور شوم بلکه غضب مرحوم بابا فرو نشیند، ولی به محض آنکه راه اقتادم از اطراف بر من سنگ باریدن گرفت ناگاه مرحوم بابا با صدای بلند فرمودند: دو سال زحمت تو را کشیده ام کجا می روی؟ برگشتم و فهمیدم که غضب ایشان بر حسب ظاهر خشم و غضب است ولی در باطن جز رحمت و محبت چیزی نیست. یکروز بابا رستم به حاجی می فرمایند : بروید شهر مقداری ماست بخرید و بیاورید، مرحوم حاجی طبق دستور عمل می کنند . در مراجعت با یکی از سواران حکومتی برخورد می کنند . سوار از ایشان می خواهد که از لباسها و اسبش نگهداری کنند تا او در رودخانه شنا کند ، مرحوم حاجی می فرمایند وقت ندارم و باید بروم آن مرد جاهل با دست تازیانه به سر حاجی می زند بطوریکه سر ایشان می شکند و ماست ها میریزد. مرحوم حاجی با سکوت خود را در کنار رودخانه تمیز می کنند . مجددا” ماست می خرند و مراجعت می نمایند. بابا علت تاخیر را جویا می شوند حاجی قضیه را شرح می دهند. بابا می گویند شما چه عکس العملی نشان دادی ؟ حاجی می گوید هیچ نگقتم و جزای عمل او را به خدا واگذار نمودم. می فرمایند: کار خوبی نکردی . برای اینکه او سر شما را شکسته به خدا واگذارش نمودی. فورا” با عجله برگرد و جواب او را با تغیر و تشدد بده . مرحوم حاجی فورا” بر می گردند. ولی هنگامی می رسند که کار از کارگذشته و اسب او را بر زمین زده و هلاکش کرده است.
مرحوم حاجی چند سالی در خدمت مرحوم بابا رستم به ریاضت خود ادامه داده شبها را تا صبح بیدار و به عبادت مشغول بوده اند. خود ایشان فرموده اند هر زمان که خواب بر من غلبه می کرد، مرحوم بابا می فرمود: صادق اینجا محل خواب نیست اگر می خواهی بخوابی به خانه خود برگرد. حاجی فرموده بود پای مرحوم بابا بر اثر زیاد ایستادن جهت عبادت و نماز از قدرت افتاده بود ، بطوریکه در موقع حرکت می شلید و به سبب بیداری مداوم نیز یک چشمشان دید خود را از دست داده بود. لذا ایشان به لهجه بختیاری با خداوند مناجات و عرض می کرده است : « خدایا شلم کردی ، کورم کردی ، دیگراز من چه می خواهی؟» این وضع ادامه داشته تا بعد از چند سال که روزی حضرت بابا به حاج محمدصادق می فرمایند : آرزو دارم به سفر حج مشرف شوم ولی استطاعت بدنی و قدرت راه رفتن ندارم. مرحوم حاج محمدصادق می فرمایند : من شما را به پشت می گیرم و به مکه می برم ، حضرت بابا می پذیرد. از اصفهان لباس احرام تهیه می کنند و مرحوم حاجی ایشان را بر پشت می گیرد و به عزم سفر بیت الّله راه می افتند . وقتی که به شاه رضا که ۱۴ فرسنگ با اصفهان فاصله دارد می رسند ، حضرت بابا می فرماید: « عمر من به پایان رسیده است . امشب این خرقه تهی خواهم کرد مرا غسل دهید و با این لباس احرام مرا کفن و دفن کنید. سه شبانه روز بر قبر من بیتوته و قرآن تلاوت کنید و بعد برگردید» مرحوم حاج محمد صادق مطابق دستور عمل می کند و بعد از انجام مراسم به اصفهان باز می گردد و سال دیگر به نیابت از طرف مرحوم بابا به قصد زیارت بیت الّله از اصفهان حرکت می کند.»۳ و ۴
منابع شرح حال بابارستم: ۱- قاسمی ، رحیم « گلشن اهل سلوک » ، اصفهان ، کانون پژوهش ، ۱۳۸۵٫ صص ۱۶۱ تا ۱۶۳۲- همایی ، جلال الدین « تاریخ اصفهان» تهران ، انتشارات هما ، ۱۳۸۱ ، ص ۱۲۰ ؛ فقیه میرزایی ، گیلان و همکارانش « تخت فولاد یادمان تاریخی اصفهان» جلد ۲ ، تهران ، انتشارت پژوهشکده زبان و گویش با همکاری ادراه کل امور فرهنگی سازمان میراث فرهنگی ، ۱۳۸۴ ، ص ۲۳۳۳- ۳ـمقدادی اصفهانی ، علی « نشان از بی نشان ها » تهران ، انتشارات جمهوری ، ۱۳۷۹٫ صص ۳۵ تا ۴۴۴- سایت صالحین. ۴ـ شرح حال بابارستم نوشته مصطفی علیزاده گل سفیدی. با ویرایش جدید سایت سرزمین ما.
مطالب مرتبط:
وبلاگ
شیخ عبداله پیاده عارف نامی بختیاری
آبان ۱۷, ۱۴۰۳ ۱
مهر ۰۳, ۱۴۰۳ ۰
تیر ۲۸, ۱۴۰۳ ۰
تیر ۰۱, ۱۴۰۳ ۴
آبان ۱۷, ۱۴۰۳ ۱
مهر ۰۳, ۱۴۰۳ ۰
تیر ۲۸, ۱۴۰۳ ۰
تیر ۰۱, ۱۴۰۳ ۴
ویژه تاریخ و فرهنگ ایران و سرزمین بختیاری، سرزمین آفتاب، سرزمین آزاد، سرزمین آریایی، سرزمین کوهساران بلند، سرزمین رودهای خروشان، سرزمین چشمه ساران زلال، سرزمین جنگلهای سرسبز، سرزمین دشت های زیبا، سرزمین برف و آب و آفتاب، سرزمین تاریخ و تمدن دیرینه، سرزمین فاتحان مشروطیت، سرزمینی در قلب ایرانزمین… بختیاری بزرگترین قوم ایرانی و آریایی در ایران و تنها قوم صددرصد شیعه..*این سایت آزاد، مستقل و مردمی است. تاسیس1391
شهریور ۳۱, ۱۳۹۷ ۲۶
خرداد ۱۹, ۱۴۰۳ ۲۴
آذر ۱۷, ۱۴۰۲ ۲۳
اسفند ۱۱, ۱۴۰۲ ۲۲
آذر ۱۰, ۱۳۹۱ ۲۰
تیر ۱۲, ۱۳۹۵ ۱۶
خرداد ۰۲, ۱۳۹۵ ۱۶
آبان ۰۶, ۱۳۹۵ ۱۵
خرداد ۲۰, ۱۳۹۲ ۱۳
مرداد ۱۰, ۱۳۹۵ ۱۲
دی ۰۳, ۱۳۹۴ ۱۰
آذر ۱۱, ۱۴۰۲ ۱۰
شهریور ۰۸, ۱۳۹۵ ۸
اردیبهشت ۲۹, ۱۴۰۳ ۸
مهر ۲۶, ۱۴۰۱ ۷
آبان ۱۷, ۱۴۰۳ ۱
مهر ۰۳, ۱۴۰۳ ۰
تیر ۲۸, ۱۴۰۳ ۰
تیر ۰۱, ۱۴۰۳ ۴
خرداد ۱۹, ۱۴۰۳ ۲۴
اردیبهشت ۲۹, ۱۴۰۳ ۸
اردیبهشت ۲۰, ۱۴۰۳ ۰
اردیبهشت ۱۰, ۱۴۰۳ ۰
اردیبهشت ۰۷, ۱۴۰۳ ۲
اردیبهشت ۰۵, ۱۴۰۳ ۰
فروردین ۲۹, ۱۴۰۳ ۰
فروردین ۲۴, ۱۴۰۳ ۰
فروردین ۱۹, ۱۴۰۳ ۰
اسفند ۲۵, ۱۴۰۲ ۱
اسفند ۲۴, ۱۴۰۲ ۲
7 ماهپیش
مهر ۰۳, ۱۴۰۳ ۰
همایش ملی زندگی، آثار و شخصیت پژمان بختیاری (شاعر بزرگ معاصر، محقق و مترجم) پژمان بختیاری محقق، مترجم و شاعر نامدار...تیر ۲۸, ۱۴۰۳ ۰
📙کتاب” دشتک بر بلندای تاریخ ” منتشر شد. کتاب “دشتک، بر بلندای تاریخ بختیاری” تالیف «رضا بهرامی دشتکی» پس از سالها...خرداد ۱۹, ۱۴۰۳ ۲۴
معرفی کتاب: این اثر پژوهشی از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در فهرست آثار فاخر قرار گرفت و مورد حمایت ویژه واقع گردید…...اردیبهشت ۲۹, ۱۴۰۳ ۸
تاریخ بختیاری از آغاز تاکنون مقدمه: سرزمین ایران از آغاز دوران تاریخی به تدریج شاهد شکل گیری کهن ترین تمدن های بشری بود...اردیبهشت ۲۰, ۱۴۰۳ ۰
پژمان بختیاری در کلام دکتر کزازی دکتر میرجلال الدین کزازی استاد بزرگ زبان و ادبیات پارسی در سخنانی درباره شخصیت شاعر...اردیبهشت ۰۷, ۱۴۰۳ ۲
آثار منظوم و منثور پژمان بختیاری شاعر بزرگ معاصر + نصاویر فهرست کتاب ها و آثار پژمان بختیاری: پژمان بختیاری شاعری...فروردین ۲۹, ۱۴۰۳ ۰
زندگینامه دکتر قیصر امین پور (۱۳۳۸-۱۳۸۶) از شاعران بزرگ معاصر دکتر قیصر امینپور از شاعران بزرگ ایران پس از انقلاب...اسفند ۲۴, ۱۴۰۲ ۲
صفحه پژمان بختیاری ویژه زندگی، اشعار و آثار حسین پژمان بختیاری شاعر بزرگ ایران ■ـ زندگینامه پژمان بختیاری ...اسفند ۱۷, ۱۴۰۲ ۰
در همین کوهستان زنی می زیسته که برابر صد مرد در سرنوشت تاریخ معاصر ما دخیل بوده است. مقصودم «بی بی مریم بختیاری» است…...اسفند ۱۱, ۱۴۰۲ ۲۲
رضا بهرامی نویسنده و پژوهشگر رضا بهرامی دشتکی(نویسنده و پژوهشگر) رضا بهرامی دشتکی نویسنده و پژوهشگر ایرانی اهل دشتک...آذر ۰۳, ۱۴۰۲ ۶
زندگینامه و اشعار حسین پژمان بختیاری شاعر بزرگ معاصر زندگی نامه پژمان بختیاری (۱۳۵۳ـ ۱۲۷۹) حسین پژمان بختیاری،...سرزمین بختیاری در قسمتهای وسیعی از فلات مرکزی و جنوب غربی ایران در میان رشته کوه های زاگرس میانی اغلب در استان های: «چهارمحال بختیاری، خوزستان، اصفهان، لرستان، کهگیلویه بویراحمد» و بخش هایی از استانهای «فارس، بوشهر، مرکزی، ایلام و..» قرار دارد.
علاوه بر آن جمعیت عظیمی از بختیاری ها در تهران، اصفهان، شیراز، اهواز، قم و کرج و.. سکونت دارند و با احتساب سایر اقوام لرتبار گستره وسیع تری پیدا می کند. سرزمین پهناور بختیاری از موقعیت طبیعی و جغرافیایی ویژه ای در قلب ایران زمین برخوردار است.
بزرگترین رودخانه های کشور «زاینده رود»، «رود کارون» و «رود دز» از «زردکوه بختیاری» سرچشمه می گیرند. با طبیعت بکر و زیبا، رودهای خروشان، چشمه ساران زلال، جنگلهای سرسبز و مناطق دیدنی و گردشگری بی نظیر...
سپاسگزارم که این گونه، فرهنگ عرفانی اسلامی و ملی را انتشار می دهید، به امید توفیقات روز افزون
علیرضا
پاسخ: درود بر شما پاینده باشید