تیر ۲۲, ۱۴۰۰ سرزمین ما تاریخ و فرهنگ, موضوعات سایت ۰
(به مناسبت ۲۵ تیرماه سالروز پیروزی نهایی مشروطیت و فتح تهران به دست بختیاریها به فرماندهی سردار اسعد)
بختیاری ها به رهبری سردار اسعد و جانفشانی دلاورمردان قوم بختیاری و رشادت های سردارانی همچون ضرغام السلطنه بختیاری در پیروزی انقلاب مشروطیت ایران نقش اساسی داشتند که در نوشتار زیر به بخشی از آن اشاره می شود. بهار ۱۳۹۴٫
سواران بختیاری در مشروطیت و فتح تهران
نقش قوم بختیاری در انقلاب مشروطه
قسمت اول:سیاوش جهانبخش ـ قسمت دوم: رضا بهرامی دشتکی
قوم بختیاری در منطقه جنوب غربی و مرکزی ایران حدودا بین ۹ استان امروزی ۱٫ چهار محل بختیاری ۲٫ اصفهان ۳٫ لرستان ۴٫ خوزستان ۵٫ کهکیلویه و بویر احمد ۶٫ فارس و همچنین ۷٫ایلام ۸٫ بوشهر و.۹٫همدان، زندگی می کردند. دارای نظام ایلیاتی منظمی بودند و از قدرت و نیروی سواره نظام بهره می جستند. در دوران محمد شاه از قدرت بسیار خوبی برخوردار بودند. سرهنری راولینسون که در سال ۱۸۳۶ بعنوان مشاوز نظامی در قشونی که جهت سرکوبی طوایف غربی ایران و همچنین تسلیم محمد تقی خان کیانرسی بختیاری به خوزستان اعزام شده بود، می نویسد : قدرت اصلی بختیاری فعلا در دست محمدتقی خان است. او در حال حاضر می تواند یک قشون مجهز بین ده تا دوازده هزار نفر را بسیج کند . در دوران ناصر الدین شاه حسینقلی خان مورد توجه امیر کبیر صدر اعظم اصلاح طلب شاه قرار داشت. حاجی نجم الدین در سفرنامه خوزستان خود می نویسد حسینقلی خان ایلخانی بین هزار تا دو هزار مادیان اصیل داشت که هر راس بین صد تا هشتصد تومان قیمت داشت. فرهاد میرزا عموی ناصرالدین شاه به وی می نویسد: جد ما محمد حسن خان قاجار بیست سوار داشت. ادعای سلطنت نمود، حسین قلی خان ایلخانی بختیاری همیشه پنج هزار سوار رکابی دارد اگر علاج او را نکنی عنقریب که زیر جامه زن های قاجاریه به گردن اسب های بختیاری افتاده به کوهستان خودشان می برند
آشنایی بختیاری با مشروطه
در آن زمان حسینقلی خان ایلخانی مدعی بود که ممالک متمدنه دنیا مشروطه هستند و افکاری مشروطه خواه داشت ولی در سال ۲۷ رجب ۱۲۹۹ ه.ق ناصرالدین شاه دستور قتل حسین قلی خان ایلخانی بختیاری را صادر کرد که توسط ظل السلطان فرزند شاه که حاکم اصفهان بود اجرا می گردد، تا که در واقع آتش را در نطفه خفه کند. ولی این آتش خاموش نمی شود زیرا پس از سال ها در ۲۳ جمادی الاول ۱۳۲۴ مطابق با ۱۴ مرداد ۱۲۸۵ ه.ش) فرمان برقراری مشروطه توسط مظفرالدین شاه امضا می شود. پس از مرگ مظفرالدین شاه محمد علی شاه که در دوران ولیعهدی خود از حامیان مشروطه بود اکنون از مخالفان مشروطه می شود و در مورخه ۲۳ جمادی الاول ۱۳۲۶ مجلس ملی را به توپ می بندد، آتش جنگ و آشوب کشور را فرا می گیرد.
سه جریان فکری در آن زمان در منطقه بختیاری
در دوران استبداد صغیر سه جریان فکری در بختیاری وجود داشت که دو جریان همسو و همفکر مشروطه خواهان بودن و جریان سوم مخالف مشروطه بود. جریان اول شامل نجف قلی صمصام السلطنه – حاج علی قلی خان سردار اسعد که با مذهبیون اصفهان حاج آقا نور الله نجفی و دیگر علما مراوده داشته اند. جریان دوم شامل ابراهیم خان ضرغام السلطنه پسر بزرگ ایلبگی، که با سید احمد نور بخش رئیس دراویش دهکرد ارتباط داشته و ابوالقاسم خان ضرغام پسر او با حیدر عمو اغلی از مبارزان تبریز مراوده داشته اند. جریان سوم جریان مخالف مشروطه که شامل سردار جنگ، سردار اشجع و امیر مفخم بود که امیر مفخم تا پایان کار محمدعلی شاه و پناهندگی ایشان به سفارت روسیه از وی حمایت نمود.
تاثیر فتح اصفهان در سقوط تهران
اگر فتح اصفهان نبود اگر سردار اسعد همانند دیگر مجاهدین در دو دلی سر می برد و به موقع به سمت تهران حرکت نمی کرد، اگر بی بی مریم آن رشادت ها را در باز کردن دروازه تهران از خود نشان نمی داد و سقوط محمد علی شاه چند روزی دیگر به تاخیر می افتاد چه بر سر مجاهدین تبریز می آمد و روس ها در تبریز چه جنایت های دیگری مرتکب می شدند. در هنگامه ای که تبریز در آتش مقاومت می سوخت و مبارزان سلحشور آن به فرماندهی ستارخان و باقرخان در تنگنا قرار گرفته بودند و قیامهای لحظه ای در استان های دیگر به شدت سرکوب می شدند و نیروهای درباری به خیال خود آماده سردادن قهقهه های پیروزی بودند، خبری و نامه ای به ستارخان مبارزین تبریز و همه آزادی خواهان روحیه ای تازه داد و جانی نو در کالبد آنها شکوفا شد و درباریان مستبدان را در بهت و حیرت فرو برد.
نامه صمصام السلطنه در صفحه ۲۰ تاریخ هجده ساله آذربایجان ( بازمانده تاریخ مشروطه ایران ) احمد کسروی: «برای همدردی با برادران غیور وطن پرست آذربایجانی در حالی که ایل بختیاری ………..» آری در نهم ذی الحجه ۱۳۲۶ ه.ق(۱۲۸۷) اصفهان باحمله ۲۰۰سواره نظام بختیاری به فرماندهی ضرغام السلطنه سقوط کرده و اقبال الدوله به تهران گریخت. محمد علی میرزا فرمان فرما را برگزید که با دو فوج سرباز و دسته های از بختیاری ( جریان سوم فکری) به اصفهان بروند. ولی همه ی این ها رویه کار بود و فرمان فرما هیچ گاه از تهران خارج نشد. آری بختیاری و اصفهان دومین شهر بزرگ پس از تبریز بودند که مشروطه را نگه داشتند. در واقع اگر سقوط اصفهان نبود چه بسا شعله آزادی خواهی در تبریز رو به خاموشی می رفت و خاموش می شد. پس از بختیاری و اصفهان، تنکابن به فرماندهی سپهدار محمد ولی خان ، علم مشروطه خواهی افراشته و آزادی خواهان رشت و گیلان به وی پیوستند. این واقعه در محرم ۱۳۲۶ بود. بدین سان کار گیلان پیش می رفت سپهدار با صمصام السلطنه نامه نویسی ها داشت و با هم در پیرامون رفتن به تهران مشورت نمودند ولی هیچ یک به چنان کاری آهنگ نداشتند چون صمصام السلطنه چشم به راه سردار اسعد داشت که در اروپا بود.
امکانات و موقعیت سران مشروطه در استبداد صغیر و هنگام فتح تهران
سپهدار محمد ولی خان تنکابنی، گیلان و قزوین را به تصرف درآورده از امکانات و روحیه خوبی برخوردار است ولی ( چهار روز از فتح قزوین گذشته بود تلگرافی از محمد علی میرزا دایر بر اینکه « مشروطه را عطا و امر به انتخابات نیز دادیم» رسید. محمد ولی خان سپهدار تنکابنی که روز قبل وارد قزوین شده بود تلگراف مزبور را برای مجاهدین قرائت و تقاضا نمود که شهر چراغانی شود. لیکن آزادی خواهان اظهار عدم رضایت کرده بر ضد سپهدار کنکاش ها نمودند. میانه سپهدار با آزادی خواهان به هم خورد و دور چادر او را محاصره کرده از مراجعتش به رشت جلوگیری نمودند. کارکنان روس و انگلیس که این هنگام سپاه نیز به خاک ایران آورده و سخت چیره بودند گذشته از کوشش هایی که خود سفیران در تهران به کار می بردند قونسولان در اصفهان و تبریز تلاش می کردند و نماینده ی جداگانه ای به قزوین نزد سپهدار فرستاده بودند. از آن سو در تبریز آقای تقی زاده و مساوات و همدستان ایشان و بسیاری از سر جنبانان تهران بر آن بودند که پیشنهاد کارکنان دو دولت را پذیرفته و با دربار قاجار از در آشتی باشند.
از روزی که محمد علی میرزا دوباره مشروطه را پذیرفت تا یک ماه بیشتر آزادی خواهان دو دل می زستند و این است از قزوین و اصفهان گامی این سو تر نمی گذاردند. از سوی دیگر سپاهیان روسی در آذربایجان و خراسان بدرفتاری از اندازه بیرون می کردند. این زمان کار به جایی بود که ستارخان و باقرخان به جان خود ترسیده در شهبندری عثمانی ( فنسولگری) بست نشستند از همه جا فریاد بر می خواست و از سعد الدوله و محمد علی میرزا بازگشت روسیان را می خواستند. سردار اسعد از اصفهان و مجاهدین گیلان از قزوین تلگراف نموده از تبریز مشورت می طلبند. پس از همه یفرم خان تلگراف کرده آشکاره پرسید: آیا به سوی تهران راهی شویم یا نه؟ این پرسش مایه بیکاری در انجمن ایالتی گردید. زیرا نمایندگان انجمن و آقایان تقی زاده و مساوات راهی شدن را روا نمی شماردند و چنین عنوان می نمودند اگر تکانی از شورشیان دیده شود سپاهیان روس به جلوگیری در می آیند و کار به جنگ با ایشان می انجامد. ولی ستارخان و دیگران می گفتند از ترس چنان پیش آمدی نمی توان از پا نشست.
تبریز روزهای بسیار بدی را سپری می کرد. در این هنگام که محمد علی میرزا از در آشتی با آزادی خواهان سخن می گفت و هر کس می دانست که در نهان جز بد آن ها را نمی خواهد و از کارهای سپاه روس در تبریز بسیار خشنود بود. رشته کار آزادی خواهان تهران در دست کسانی بود که همراز کارکنان روس و انگلیس بودند. از سپهدار در قزوین بایستی به یکباره چشم پوشید. تنها سردار اسعد بود که این زمان با دلی پاک و دیده ی باز به کار می کوشید و کارکنان روس و انگلیس به او ارج می نهادند و درباره ی پیشامد های تبریز نیز نخست او بود که زبان پرخاش باز کرد. یفرم خان و همراهان او در قزوین بیم از این داشتند که در صورت توقف در قزوین سپاهیان روس که برای نشستن در قزوین و نگهداری راه انزلی و تهران می آمدند، اگر به آزادی خواهان بر می خوردند بی گمان دست به خلع سلاح مجاهدین می زدند. همان کاری که در تبریز کردند. ستارخان و همراهانش همچنان در شهبندر خانه بودند و گاهی پیزهایی نیز نگاشته در بیرون پراکنده می نمودند. چنان که نگارشی از آنان در نامه استقلال در همان روزها در تبریزه آغاز یافت. روسیه به دولت عثمانی پیشنهاد می کرد که اینان را مجبور به خروج از شهبندخانه نماید و برای اینکه در امان باشند ایران را ترک نمایند .در روز بیست و نهم خرداد ( یکم جمادی الثانی ) سال ۱۲۸۸ ه .ش نخستین شخص از سرداران مشروطه که آهنگ تهران کرد سردار اسعد بختیاری فرزند حسینقلی خان ایلخانی بود . او با هزار سوار بختیاری چندیدن تن از بزرگان و افراد درجه یک خانواده خود و یک دستگاه توپ ته پر از اصفهان به سمت تهران حرکت نمود و چون سپاه محمد علی شاه که عده زیادی از آن را جریان سوم فکری بختیاری تشکیل می داد در کاشان مستقر بودند. سردار اسعد جهت جلوگیری از درگیری و برادر کشی از راه جوشقان رو به سوی قم نمود و در روز چهارم تیرماه ۱۲۸۸ بدون درگیری وارد قم شدند. این خبر که به تهران رسید سراسر شهر را بشورانید و درباریان به تلاش سختی افتادند. در همین روز وزیران از کار خود کناره گیری نموده و همگی بجز سعد الدوله استعفا نمودند.
نمایندگان روس و انگلیس که کوشش های فراوانی کرده بودند که مجاهدین را از حرکت به سوی تهران بازدارند و جنبش را مهار کرده و در واقع آنها را منصرف کنند، از حرکت سردار اسعد در شگفت شدند و تلگراف که به قونسول های خود در اصفهان دادند که سردار اسعد را ملاقات نموده و نگذارند حرکت کند ولی چون سردار قبول نمی کرد، طبق دستور در پی او تا قم آمدند. در آنجا باز پاسخ دلخواه را نشنیدند و چگونگی را با تلگراف به سفارتخانه های خویش خبر داده و به اصفهان بازگشتندو با شنیدن خبر مستقر شدن سردار اسعد در قم، سپهدار و مجاهدین گیلان هم از قزوین حرکت کرده و تا ینگی امام پیش آمدند و در آنجا توقف نمودند تا یفرم خان ارمنی که در این هنگام به رشت رفته بود بازگردد و با آمدن وی حرکت به سوی کرج آغاز شد . در این هنگام عده ای از قزاق ها با سرکردگان روس و با یک دستگاه توپ در کرج بودند و سر پل آنجا را سنگر گرفته بودند. عده ای از سرکردگان راضی به حرکت نبودند ولی یفرم خان قبول نمود که پیش قراول باشد. او بیست تن از دسته خود جدا نمود و جلوتر فرستاد و خود به همراه سی نفر دیگر به دنبال آنها روانه گشت. او چون زبان روسی را خوب می دانست با تلفن راه شوسه با کاپیتن بلینسوف سرکرده روسی گفتگو کرد و گفت ما ناگزیریم خود را به تهران برسانیم. سرکرده روسی مقاومت نمود ولی پس از درگیری کوچکی با کشته شدن چهار نفر توپ را برداشته و گریخت و مجاهدین تا شاه آباد پیش آمدند ولی متاسفانه در درگیری دیگری که بین آنها و قزاق ها اتفاق افتاد، شکست خوردند و تا کرج عقب نشستند و جندان یکه خورده بودند که اگر پایداری یفرم خان و دیگر سرکردگان نبود از آنجا عقب تر می رفتند. خبر این شکست در سیزدهم تیرماه به تهران رسید . درباریان روحیه از دست رفته خود را بازیافتند و به شادی پرداختند و چنین پنداشتند که جلو مجاهدین را به یکباره خواهند گرفت.
از آن سو نجف قلی خان صمصام السلطنه که در اصفهان مستقر بود، نیروهای جدید به اردوگاه سردار اسعد سرازیر می نمود. در روز یازدهم تیرماه سردار اسعد آهنگ تهران نمود. از قم بیرون آمده و در علی آباد اردو زد و چون نیروهای وفادار به شاه به سرکردگی امیر مفخم در حسن آباد اردو زده بودند و حالا امیر مفخم تنها سردار بختیاری بود که به شاه وفادار بود و دیگران همگی به اردوگاه سردار اسعد پیوسته بودند، سردار اسعد راه را برگردانیده به رباط کریم آمدند و از آنجا با اردوگاه سپهدار در کرج ارتباط بهتری داشتند. در این هنگام از هر سفارتخانه دو نفر برگزیده، ماجور استوکس و مسیو بارنسکی به سمت سپهدار و مستر چرچیل به همراه مسیو رمانسکی به نزد سردار اسعد فرستادند ولی گفتگوی آنها با سردار نتیجه ای به دست نیامد. مستر چرچیل و همراهانش در رباط کریم با سردار ملاقات کردند و هنگامی که از سردار اسعد جدا می شدند و بدرود می گفتند ، سردار اسعد به فرانسه چنین گفت: «دیدار دوباره در تهران» مجاهدین گیلان از شکستی که خورده بودند پند گرفتند و سعی نمودند با نقشه و احتیاط بیشتری حرکت کنند و تصمیم گرفتند خود را به اردوگاه سردار اسعد برسانند و یکی شوند و کرج را رها نموده به سمت حصارک حرکت کردند. در این میان مدام پیک ها بین دو اردوگاه در رفت و آمد بودند و مقرر گردید که هر دو سپاه در یافت آباد با هم یکی شوند ولی سردار اسعد در راه شنید که یافت آباد در دست سپاه دولتی است، ناگزیر شده در قاسم آباد فرود آمد. از آن سو دسته ی سپهدار و یفرم خان تا قراتپه پیش آمده در آنجا اردو زدند و چون فاصله زیادی با هم نداشتند، سردار اسعد با چند تن از همراهان خود به قراتپه رفت و برای نخستین بار سرداران و فرماندهان با هم دیدار کردند و به شور و مشورت پرداختند. در سپیده دم شنبه ۱۹ تیر، یفرم خان و فدائیان دلیر خود از قراتپه بیرون آمد و آهنگ بادامک نمود ولی با سپاهیان امیر مفخم که شبیخون زده و خود را به قاسم آباد رسانده بودند، در گیر شدند. یفرم خان که باور نداشت سپاه دشمن به این نزدیکی آمده باشد، ابتدا تصور کرد که سپاهیان سردار اسعد آن نزدیکی ها هستند و به اشتباه درگیر شده اند ولی تا متوجه شود که سپاهیان امیر مفخم هستند، در محاصره دشمن قرار گرفتند.
در این میان سردار اسعد از آواز تفنگ ها چگونگی را دریافت و دسته هایی از سواران خود را از سوی دیگر به جنگ فرستاد و توپی را که شورشیان گیلان داشتند از پشت سر رسید و جنگ تا غروب به درازا کشید و در پایان روز مجاهدین به بادامک رسیده و سنگرهای خود را ساختند. در این جنگ که به جنگ بادامک شناخته شد، عده ای از طرفین کشته شدند که یازده تن از یاران سردار اسعد بودند که هشت نفرشان از سرکردگان بختیاری بودند. روز یکشنبه ۲۰ تیرماه بار دیگر جنگ آغاز شد. امیر فخم با مژده پیروزی که دیروز فرستاده بود، از دسته قزاق که به فرماندهی سرکردگان روسی در شاه آباد و احمد آباد و یافت آباد و دیگر آبادی ها بودند یاری خواست و تا شب هنگام جنگ به سختی برپا بود و نیروهای دولتی با چهار دستگاه توپ به گلوله باران مجاهدان پرداختند.
سه شنبه ۲۲ تیرماه سردار اسعد و سپهدار و یفرم خان و دیگر سردستگان که به هم پیوسته بودند، دور هم به مشورت نشستند و چون می دانستند که شاه در تهران نیست و در شهر سپاه چندانی نمانده به آن شدند تا امیر مفخم و دسته های قزاق را در بیرون گذاشته و شبانگاه به شهر شبیخون زده و دو ساعت پس از نیمه شب روانه گردیدند. در هنگام حرکت معز السلطان و منتصر الدوله و میرزا علی محمد خان با دسته های خود همراهی نکردند و تنها سردار اسعد با دو هزار سواره و سپهدار با دویست سواره و یفم خان با صد تن فدایی راه افتادند. ساعت ۶ بامداد بود که مجاهدین از دروازه بهجت آباد آهنگ شهر کردند. یک نکته که قابل تامل است و خیلی به آن پرداخته نشده است نقش زنان شجاع و با غیرت در پیروزی مشروطه و سقوط تهران است.
بی بی مریم بختیاری دختر حسنقلی خان ایلخانی و خواهر سردار اسعد چند روزی قبل از حمله مجاهدین به شهر تهران به شهر آمده و در یکی از خانه های نزدیک دروازه مستقر شده و هنگام حمله مجاهدین از پشت سر نیروهای دولتی به همراه افراد خود به آنها یورش می برد. جالب اینکه خیلی ها گفته اند که امیر مفخم و نیروهایش به سردار اسعد کمک کرده اند در حالی که مشاهده می کنیم در روز های بعد آنها با مجاهدین هنوز درگیر بودند. آری بی بی مریم ( سردار مریم) شخصا تفنگ به دست گرقته و هم پای یاران خود با نیروهای دولتی به مبارزه می پردازد و باعث فتح اولین دروازه شهر تهران به دست نیروهای مجاهد بختیاری می شود. آری پس از فتح اصفهان اولین دروازه شهر تهران به دست دلاور مردان بختیاری سقوط می کند. مجاهدین از جلو سفارت انگلیس آهنگ بهارستان نمودند و آنجا را بدست آورده و سنگر گرفتند. در پی سقوط دروازه بهجت آباد دروازه های شرقی و شمالی و نیز به دست نیروهای مجاهد افتاد و شهر به دو نیم شد. نیمی مجاهدین و نیمی دولتی ها. نیروهای قزاق پس از بیدار شدن متوجه گشته که نیروهای مجاهد در شهر مستقر شده اند و چهارصد تن از ایشان همراه کاپیتن ژاپوسکی به شهر آمده به لیاخوف پیوستند و سیصد تن همراه کاپیتن پرینوزوف به سلطنت آباد نزد شاه شتافتند.
روز چهارشنبه ۲۳ تیرماه ۱۲۸۸ سه ساعت قبل از ظهر جنگ سختی در گرفت دولتیان از سه نقطه توپ گذاشته به بهارستان و مسجد سپهسالار گلوله می انداختند. از قزاقخانه و عباس آباد و دروازه دوشان تپه تا غروب گلوله باران بود. در این میان یفرم خان با قزاقخانه در دروازه قزوین جنگ سختی می کرد و کار بر لیاخوف دشوار شده بود. شب نیز جنگ با قزاقخانه پیش می رفت و مجاهدین دیگر سعی می کردند که خود را به قزاق خانه برسانند. پنج شنبه ۲۴ تیرماه ۱۲۸۸ همچنان جنگ برپا بود و دولتیان از سه جهت شهر را گلوله باران می کردند. جنگ با قزاقخانه نیز پیشرفت داشت . در این ۳ روز گروه انبوهی از سواران ، سربازان و مردم عادی کشته شدند . تا غروب جنگ به سختی پیش می رفت و شب جمعه ۲۵ تیرماه ۱۲۸۸ معز السلطان و همراهانش که مطمئن شده بودند دیگر تهران سقوط می کند ، سود را در این دیدند که بار دیگر خود را به مجاهدان برسانند و به آنها بپیوندندو خود را در پیروزی آنها شریک کنند. لیاخوف قزاق و نیروهایش که جنگ با یفرم خان را به سختی پیش می بردند در همان شب امان نامه خواستند و درخواست تسلیم شدن کردند.
روز جمعه ۲۵ تیرماه ۱۲۸۸ جنگی رخ نداد . دو ساعتی از روز برآمده بود که تلگرافی از شمیرانات قلب تمام مجاهدان آزادی خواهان را شاد کرد : (محمدعلی شاه به سفارت روس رفته و زیر بیرق بیگانه پناهنده شده است) ساعتی دیگر مستر چرچیل و مسیو بانفسکی به فرستادگی از سفارتخانه های خود به شهر آمده چگونگی را به سردار اسعد و سپهدار آگاهی دادند و در همان لحظه لیاخوف و قزاق خانه تسلیم شدند و از جنگ دست کشیدند. در روز آدینه بیست و پنجم تیرماه ۱۲۸۸ مصادف با ۲۷ جمادی الثانی در تهران روز پر جنب و جوشی بود پس از چندین روز جنگ که گلوله های توپ بر سر مردم می ریخت امروز آرامش رخ داده مردم از خانه ها بیرون آمده بودند در این هنگام در تبریز ستار خان و باقر خان با دسته ای از پیشروان آزادی همانند علی مسیرودیگران که در شهبندری خانه (قونسولگری) عثمانی بست نشسته بودند با فشار کارکنان سیاسی روی ایشان را از آنجا در آورده و مقرر گردیده بود ستارخان و باقرخان از شهر بیرون بروند که ناگهان خبر سقوط محمدعلی شاه از قدرت و مستقر شدن مجاهدین در تهران به گوش مردم تبریز رسیده و جوش و جنبش بازگشت مشروطه رخ داد و در تبریز و همه شهرها چراغانی گردید از این پیش آمد فشار روسیان بر سردار سالار کمتر گردید و اینان که به بیرون رفتن از ایران خرسندی نداشتند در خانه های خود آرام نشستند.
سردار اسعد و سپهدار بهارستان را نشیمنگاه گرفته و مردم دسته دسته به آنجا می شتافتند خیابان سراسر پر از مردم بود تهران چنین روزی را کمتر به یاد داشت آری این پایان کار نبود و مجاهدینی که تا روز جمعه جان خود را در طبق اخلاص گذاشته بودند و در راه آزادی ملت فدا می نمودند سهمی از این پیروزی نمی خواستند ولی مجاهدینی که از روز شنبه مجاهد شده بودند (روز بعد از پیروزی) سر رشته سخن بدست گرفته و سخنرانی ها کردند در اولین جلسه دارالشورا از بسیاری کشته شدگان نام بردند ولی از کشته های بختیاری و اصفهان نامی برده نشد و چون کارها به دست مجاهدین روز شنبه افتاد مشروطه نتوانست به اهداف عالیه خود برسد اگر فتح اصفهان نبود اگر سردار اسعد همانند دیگر مجاهدین در دو دلی سر می برد و به موقع به سمت تهران حرکت نمی کرد، اگر بی بی مریم آن رشادت ها را در باز کردن دروازه تهران از خود نشان نمی داد و سقوط محمد علی شاه چند روزی دیگر به تاخیر می افتاد چه بر سر مجاهدین تبریز می آمد و روس ها در تبریز چه جنایت های دیگری مرتکب می شدند.
سیاوش جهانبخش دانشجوی دکترای تاریخ
قسمت دوم:
نقش سردار اسعد در انقلاب مشروطیت
(سردار اسعد، از رهبران بزرگ انقلاب مشروطیت و از مفاخر ملی ایران)
سردار اسعد بختیاری (۱۲۹۶- ۱۲۳۶ ه.ش) از بزرگترین چهره های مشهور سیاسی اجتماعی تاریخ معاصر ایران و از مفاخر ملی به شمار می رود که نقش زیادی در تحولات کشور به ویژه در دوران نهضت مشروطیت داشت. سردار اسعد از رهبران بزرگ مشروطیت ایران بود که درخصوص زندگی و مبارزات وی نظرات متفاوتی ابراز شده است. اما همواره به عنوان یکی از چهره های اثرگذار تاریخ ایران مورد احترام اندیشمندان بوده است. این نوشتار گذری کوتاه بر زندگانی و مبارزات وی است.
تولد و کودکی: در کتاب تاریخ بختیاری در شرح احوالات وی چنین آمده است: «…علیقلی خان سردار اسعد، چهارمین فرزند حسینقلی خان ایلخانی کل بختیاری است… در سال ۱۲۷۴ ق/۱۸۵۷ م. در بختیاری متولد شد»۱٫ زادگاه و جایگاه خاندان سردار اسعد منطقه چغاخور در استان چهارمحال بختیاری بود. پدر سردار اسعد «حسینقلی خان ایلخانی» از رجال متنفذ دوران قاجاریه و ایلخانی بزرگ بختیاری بود که توانست با متحد کردن طوایف مختلف بختیاری به قدرت و موقعیت بزرگی در آن روزگار دست یابد. مادر سردار اسعد، نیز «بی بی مهری جان» (نوه الیاس خان بختیاری و دختر نجف خان از طایفه خوانین دشتک بختیاری) بود. سردار اسعد در کودکی به تعلیم زبان فارسی و عربی پرداخت و بعدها مطالعات خود را در زمینه های دیگر تکمیل نمود. و بنابر اصول تربیت ایلی، فنون رزم، اسب سواری و تیر اندازی را در دامان طبیعت زیبای بختیاری فرا گرفت.
فعالیت های سیاسی و اجتماعی
قدرت روز افزون حسینقلی خان ایلخانی موجب هراس حکام قاجاریه گردید که در صدد نابودی وی برآمدند و نهایتاً به فرمان ناصرالدین شاه و توسط ظل السلطان حاکم اصفهان به قتل رسید. (۲۷ رجب ۱۲۹۹ ق/۱۸۸۲ م.) پس از قتل حسینقلی خان ایلخانی بلافاصله اسفندیارخان (سردار اسعد اول) و علیقلی خان سردار اسعد (دوم) که دو تن از پسران ارشد وی بودند، دستگیرشده و زندانی می شوند. سردار اسعد پس از یکسال با وساطت امین اسلطان صدراعظم که روابط نزدیکی با بختیاری داشت، از زندان آزاد می گردد و پس از مدتی به ریاست جمعی از سواران بختیاری که عهده دار امور نظم و امنیت پایتخت بودند برگزیده شد. «سردار اسعد هنگام قتل ناصرالدین شاه در سال ۱۳۱۳ ه.ش با درجه سرتیپی ریاست یکصد سوار بختیاری را داشت و جزو اداره امور دیوانی بود» ۳ . سردار اسعد در بختیاری نیز در قلعه خود واقع در جونقان چهارمحال بختیاری مستقر بود.
ایفای نقش در مشروطیت
نهضت مشروطیت یکی از بزرگترین وقایع تاریخ ایران است که سرآغاز تحولات بزرگی در ایران گردید و مقدمه حرکت های آزادی خواهانه بعدی شد. به اعتقاد صاحبنظران پیروزی مشروطیت مقدمه ایجاد نهضت های دیگر نهضت ملی و انقلاب اسلامی گردید. بی تردید سردار اسعد در پیروزی مشروطیت نقش راهبردی و اساسی داشت.
سردار اسعد چهره ای روشنفکر، اهل مطالعه و تحقیق بود و قبل از مشروطه نیز افکار آزادیخواهانه و مترقیانه داشت و حامی پیشرفت فرهنگ و تمدن بود. وی در سال ۱۳۱۸ ق/۱۹۰۰م. از راه هندوستان به مسافرت اروپا رفت و مدت دو سال در آن دیار اقامت داشت در این مدت زبان فرانسه را فرا گرفت و علاوه بر سیر و سیاحت، به مطالعه تاریخ و فرهنگ و قوانین اروپا یرداخت و در محافل رسمی و پارلمان های کشورهای اروپایی حضور یافت و به عنوان یکی از رجال سیاسی اجتماعی اشتهار یافت. بار دیگر در سال ۱۳۲۴ق/۱۹۰۶م. به منظور معالجه چشم به اروپا سفر کرد و در همین سفر بود که با مشروطه خواهان آشنا شد و در محافل آنها راه یافت.۴ مشروطه طلبان از وی برای پیروزی نهضت مشروطیت کمک خواستند. تلگراف مراجع و علمای نجف مبنی بر حمایت از مشروطه نیز عاملی گردید تا سردار اسعد که روحیه آزادی خواهی و عدالت طلبی داشت برای حمایت از مشروط راسخ تر گردد.
دکتر مهدی ملک زاده مورخ و از رجال مشروطیت در کتاب خود «انقلاب مشروطیت ایران» در خصوص شخصیت وی می نویسد: «سردار اسعد به اروپا مسافرت کرد و در پاریس پایتخت فرانسه که در آن موقع مهد تمدن و آزادی و اندیشه های تازه و نوین بود اقامت گزید و در اندک مدتی جذب افکار مترقی و آزادی خواهانه اطرافیان خود شد. چرا که از تجربه تلخی که از دوران استبدادی به خاطر داشت از صمیم قلب آرزو می کرد که روزی ایران از زیر یوغ استبداد رها شده و بتواند به یک آزادی واقعی و عدالت اجتماعی دست یابد»۵
دفاع از مشروطه و فتح اصفهان
پس از این وقایع سردار اسعد تلگراف هایی به برادر خود صمصام السلطنه می نماید و از وی می خواهد با متحد نمودن بختیاری و گردآوری سواران برای حمایت از مشروطه عازم فتح اصفهان و تهران شوند. و خود نیز راهی ایران شد. او از راه هندوستان وارد خوزستان گردید و سپس به بختیاری عزیمت نمود. فتح اصفهان به درخواست بزرگان و روحانیون اصفهان صورت گرفت. سردار اسعد و بختیاری ها روابط نزدیکی با روحانی بزرگ اصفهان حاج آقا نوراله نجفی اصفهانی داشتند . بنا به گفته دکتر دانشور علوی (از مشروطه خواهان) در کتاب تاریخ مشروطه ایران: «[سردار اسعد] با حاج آقا نوراله و دیگر آزادی خواهان عضو کمیته برای جلسه ای تشکیل داد و تصمیم تصرف اصفهان به وسیله بختیاری ها در همین نشست گرفته شده بود»۶ . در این حال صمصام السلطنه و ابراهیم خان ضرغام السلطنه (از رجال نامدارمشروطه) به اتفاق سواران بختیاری، اصفهان را در ۵ ژانویه ۱۹۰۹م./ ۱۵دی ۱۲۸۷ ش. فتح کردند. به روایت اسناد این حرکت عدالت خواهانه با رمز “علی(ع)”و پرچم های” لااله الاالله محمد رسول الله(ص)” آغاز شد.
فتح تهران توسط بختیاری ها
بعد از فتح اصفهان، سردار اسعد، رهبری سپاه بختیاری را برای فتح تهران به عهده گرفت. در اواخر بهار ۱۲۸۸ بختیاری ها با چند هزار سوار به فرماندهی سردار اسعد بختیاری به سمت تهران حرکت کردند. سردار اسعد هدف خود را برپایی آزادی و دموکراسی و این حرکت را خواست مراجع و علمای نجف و مشروطه خواهان اعلام کرد. در کتاب تاریخ ایران نوشته حسن پیرنیا در مورد فتح اصفهان و تهران به دست بختیاری ها آمده است «علیقلی خان سردار اسعد، از روسای روشنفکر این طایفه[بختیاری] که در فرنگستان بود به اصفهان آمد و به دستیاری صمصام السلطنه، اصفهان را از دست قوای دولتی گرفت و ملیّون از چند طرف به عزم فتح تهران و برانداختن شاه عازم پایتخت شدند. و در جنگ مختصری که در قریه بادامک نزدیک کرج اتفاق افتاد، قوای قزاق و سیلاخوریِ حامیان شاه را شکست دادند و در صبح جمادی الاخری ۱۳۲۷ [قمری و ۲۳ تیرماه ۱۲۸۸] وارد تهران شدند.»۷ سرانجام قشون بختیاری با همراهی نیروهای شمال تهران را تصرف کردند و حکومت استبدادی قاجار را سرنگون کردند و در ۲۵ تیرماه ۱۲۸۸ (۱۹۰۹م.) انقلاب مشروطیت به پیروزی نهایی رسید. محمدعلی شاه به سفارت روسیه پناهنده شد و حکومت مشروطه با خواست مردم اسقرار یافت. «روز آدینه بیست و پنجم تیرماه ۱۲۸۸ (۲۷ جمادی الثانی۱۳۲۷) در تهران روز پر جوشی بود… سردار اسعد و سپهسالار بهارستان را نشیمنگاه گرفته و مردم دسته دسته به آنجا می شتافتند..» ۸
پروفسور گارثویت نیز در همین زمینه می نویسد: «بختیاری ها در خلال سال های ۱۹۱۱ـ۱۹۰۵ در یک مسیر مهم و پر تشنج گام نهادند و رهبری جنبش مشروطیت ایران را به عهده گرفتند»۹ و در جای دیگر ضمن اشاره به ویژگی های برجسته شخصیت سردار اسعد می گوید: «پر واضح است سردار اسعد می توانست که نقش والا و برجسته ای در جنبش مشروطیت ایفا کند.»۱۰
برپایی حکومت مشروطه
سردار اسعد در کابینه اول مشروطه وزیر داخله بود و در آن شرایط بحرانی به شایستگی کشور را اداره کرد. مدتی نیز در دوره مشروطیت عضو مجلس شورای ملی گردید.. در کابینه های بعد مشروطه، صمصام السلطنه (برادر سردار اسعد) با رای مجلس شورای ملی دو دوره رئیس الوزرا(نخست وزیر) حکومت مشروطه گردید. بختیاری ها در جنگ های پس از استقرار مشروطه نیز برای دفاع از حکومت نوپای مشروطه رشادت های فراوانی نشان دادند. مجلس شورای ملی دوران مشروطه به پاس خدمات سردار اسعد به کشور از او تجلیل و سپاس نامه ویژه ای به وی اهدا کردند.
به روایت تاریخ سردار اسعد که بیشترین نقش را در پیروزی مشروطیت داشت و از نفوذ زیادی برخوردار بود در اوایل حکومت مشروطه این قدرت را دارا بود که خود شاه ایران شود و بسیاری از رجال مشروطه نیز این پیشنهاد را به وی ارائه نمودند اما به دلیل روحیه آزادی خواهی، پرهیز از اختلاف و پایبندی به اصول مشروطه و دموکراسی سردار اسعد با این پیشنهاد مخالفت نمود و از این قدرت به نفع خود استفاده نکرد. بعدها به دلیل بروز اختلافات فراوان میان مشروطه خواهان، ظهور چهره های جدید و دخالت های بیگانه، بختیاری ها به تدریج از حکومت مشروطه کنار زده شدند و سردار اسعد با اعتراض به روند نامطلوب سیاسی از حکومت کنار رفت و از آن پس از پذیرفتن هرگونه مقام رسمی خودداری نمود. چندی بعد نیز وی گرفتار بیماری طولانی گردید و بزای معالجه مدتی به اروپا سفر نمود و پس از بازگشت به دلیل بیماری خانه نشین شده و در امور مملکت دخالتی نداشت.
درگذشت سردار اسعد
«سردار اسعد در یکم آبان ۱۲۹۶ هـ.ش/ ۲۳ اکتبر ۱۹۱۷ میلادی (وبه روایتی ۱۴ محرم ۱۳۳۶) در حالیکه از هر دو چشم نابینا و به دلیل بیماری زمینگیر شده بود درگذشت. جنازهاش از طرف دولت با تشریفات رسمی و احترام نظامی در حالی که جسد وی روی توپ حمل میشد تشیع گردید و به اصفهان منتقل گردید و با احترام و شکوه خاصی در تخت فولاد اصفهان به خاک سپرده شد.۱۳
ویژگی های شخصیتی و خدمات سردار اسعد:
بی تردید سردار اسعد شخصیتی آزادی خواه، وطن پرست و بیگانه ستیز بود و علاوه بر اینکه در پیروزی مشروطیت نقش اساسی داشت، در تاریخ و فرهنگ ایران زمین و سرزمین بختیاری نیز نقش ارزنده ای ایفاء نمود. به عنوان چهره ای فرهنگ دوست و روشنفکر خدمات شایانی را در عرصه های فرهنگی و اجتماعی به ثمر رساند. ادبا و بزرگان تاریخ معاصر ایران از جمله علامه قزوینی، علامه دهخدا، ملک الشعرا بهار، وحید دستگردی، دکتر مهدی ملک زاده(فرزند ملک المتکلمین) و… از شخصیت ممتاز وی تجلیل کردند. حاج علیقلی خان سردار اسعد و خوانین بزرگ بختیاری عموما معتقد و مقید به مبانی دین مبین اسلام بوده اند. سردار اسعد بختیاری طبق وظایف دینی در آن زمان چندین بار به سفر حج و زیارت عتبات رفت و هر سال مبالغی را برای بازسازی عتبات در نجف و کربلا پرداخت می کرد و بر اساس اسناد، حرکت سردار اسعد در مشروطه با تایید علما و مراجع بزرگ آن زمان در نجف و ایران صورت گرفت.
سردار اسعد از چهره های حامی فرهنگ و هنر ایران بود و برای اولین بار در سرزمین بختیاری مدارس جدید را تاسیس نمود از جمله در مرکز استان چهارمحال بختیاری و جونقان اولین مدارس جدید را تاسیس کرد و معلمینی را از تهران برای تدریس به منطقه اعزام داشت.۱۱ وی علاقمند به نشر کتاب و مسلط به زبان عربی و فرانسه بود و آثاری را از زبان فرانسه به فارسی ترجمه و منتشر نمود. با تلاش وی نخستین بار کتاب تاریخ بختیاری تنظیم و نشر گردید. بسیاری از جوانان مستعد بختیاری به تشویق وی برای تحصیل به خارج اعزام شدند.۱۲ شخصیت آرام و عدالت جوی وی باعث گردید که در بختیاری به عنوان میانجی مورد قبول همه باشد و برای رفع اختلافات ایل همواره پیشگام بود. در واقع سردار اسعد را می توان احیاگر فرهنگ و هویت بختیاری و پدر قوم بختیاری نامید چرا که بختیاری ها پس از سالها جور و ستم حکام زمانه، دوباره در صحنه فرهنگ و تمدن ایران نقش برجسته ای ایفا کردند و موجب تحول فرهنگی گسترده و رنسانس در سرزمین بختیاری گردید که در اثر آن اندیشمندان، شاعران و مبارزان بزرگی از آن برخاستند. علیرغم دیدگاه های متفاوتی که در خصوص شخصیت و مبارزات سردار اسعد گفته شده و بی مهری هایی که در حق او شده است به عنوان یکی از اسطوره های تاریخ ایران زمین و بزرگترین شخصیت تاریخی سرزمین ما همواره مانا و مطرح خواهد بود. هم اکنون نیز در میان قوم بختیاری و آزادیخواهان از والاترین جایگاه برخوردار است
پژوهش وگردآوری: رضابهرامی دشتکی(نویسنده و پژوهشگر بختیاری) ـ ۱۳۹۱
پی نوشت ها:
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱ـ سردار اسعد بختیاری، تاریخ بختیاری تهران، انتشارات اساطیر، ۱۳۷۶)، ص ۴۲۷ / ۲ـ مهراب امیری، حکومت گران بختیاری، چاپ اول ، تهران، نشر پازی تیگر و آنزان ، ۱۳۸۵ ، ص ۱۸۱ / ۳ـ همان، ص ۱۸۱ ــــ ۴ـ تاریخ بختیاری، پیشین، ص ۱۷۲٫ / ۵ـ مهدی ملکزاده، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران ، تهران، انتشارات علمی، ۱۳۶۳)، ص ۲۵۶ / ۶ـ نورالله دانشور علوی، تاریخ مشروطه ایران و جنبش وطن پرستان اصفهان و بختیاری،تهران، کتابخانه دانش، ۱۳۳۵، صص۲۰ و ۲۱ / ۷ـ حسن پیرنیا(مشیرالدوله) ، تاریخ ایران ، تهران، چاپ دهم، نشر نامک، ۱۳۷۹، ص ۷۳۵ / ۸ـ احمد کسروی ، تاریخ هجده ساله آذربایجان، ، چاپ دوازدهم، تهران، امیرکبیر، ۱۳۷۸ ، ص ۶۰ . / ۹ـ جن راف. گارثویت، تاریخ سیاسی اجتماعی بختیاری، ترجمه مهراب امیری، تهران، آنزان، ۱۳۷۳ ص ۲۵۲ . / ۱۰ـ همان ، ص ۲۴۹ ـــ ۱۱ـ اولین مدرسه در مرکز استان (شهرکرد) با نام مدرسه بختیاری ها در سال ۱۲۸۳ هـ.ش به همت سردار اسعد تاسیس یافت که در محل فعلی “مدرسه معلم شهید” در خیابان ملت نزدیک به امامزاده قرار داشت. بسیاری از چهره های بعدی استان در این مدرسه رشد یافتند. ۱۲ـ حکومتگران بختیاری پیشین،ص
برخی منابع:
۱ـ سردار اسعد بختیاری، تاریخ بختیاری تهران، انتشارات اساطیر، ۱۳۷۶). ۲ـ مهراب امیری، حکومت گران بختیاری، چاپ اول ، تهران، نشر پازی تیگر و آنزان ، ۱۳۸۵ . ۳ـ همان، ۴ـ تاریخ بختیاری، پیشین . ۵ـ مهدی ملکزاده، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران ، تهران، انتشارات علمی، ۱۳۶۳)، . ۶ـ نورالله دانشور علوی، تاریخ مشروطه ایران و جنبش وطن پرستان اصفهان و بختیاری،تهران، کتابخانه دانش، ۱۳۳۵، ۷ـحسن پیرنیا(مشیرالدوله) ، تاریخ ایران ، تهران، چاپ دهم، نشر نامک، ۱۳۷۹، . ۸ـ احمد کسروی ، تاریخ هجده ساله آذربایجان، ، چاپ دوازدهم، تهران، امیرکبیر، ۱۳۷۸ . ۹ـ جن راف. گارثویت، تاریخ سیاسی اجتماعی بختیاری، ترجمه مهراب امیری، تهران، آنزان، ۱۳۷۳ . ۱۰ـ ابراهیم صفایی، تاریخ مشروطیت به روایت اسناد،تهران ، نشر ایرانیان، چاپ اول، ۱۳۸۱٫ و…
تابلو سردار اسعد اثر استاد کمال الملک
قلعه سردار اسعد، یادگار مشروطیت
قلعه سردار اسعد بختیاری، از جمله بناهای تاریخی و ماندگار چهارمحال و بختیاری است که در شهر جونقان از توابع شهرستان فارسان قرار دارد. قلعه سردار اسعد بختیاری، مربوط به اواخر سدهٔ ۱۳ هجری قمری است و در جونقان، داخل شهر واقع شده است. این اثر در تاریخ ۵ دی ۱۳۵۶ با شماره ثبت ۱۵۴۸ به عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیدهاست.
این قلعه که به کاخ سردار اسعد بختیاری مشهور است شهرت خود را مدیون مشروطیت و شروع قیام بختیاری ها در شهر جونقان و اجتماع در این قلعه و سپس فتح اصفهان و تهران است. مردم جونقان و سایر نقاط بختیاری نشین از این مکان جنبش خود را آغاز نموده و موفق به فتح تهران شدند. علی قلی خان سردار اسعد در شهر جونقان به دنیا آمد و کاخ بزرگ و با معماری نوین فرانسه بر روی بقایای منزل پدری خویش بنیان گذاشت. سردار اسعد بختیاری قلعه کایانی در این محل برای سکونت خود ساخت که ۱۴ هزارمترمربع مساحت و نمادهای بیرونی متفاوتی داشت. ستونهای سنگی آن هر کدام چند قطعه در اشکال مختلف بنا شده، به طوری که در قسمت بالا، این ستونها چهارگوش است. در چند سال اخیر بخش اعظم تزیینات بنا از بین رفته به جز قسمت محدودی از قلعه که به کتابخانه عمومی داده شد. قرار است این قلعه به موزه مشروطیت گردد اما با تاسف مسئولان استان در این مورد کوتاهی کردند. مدرسه اسعد هم در ضلع غربی این کاخ ساخته شده است. هانری رنه دالمانی در کتاب خود با عنوان «از خراسان تا بختیاری» در فصل ۱۲ تا ۱۵ جلد دوم خاطرات و تصاویر جالبی از این کاخ و فرهنگ مردم جونقان و بختیاری ارائه نمودهاست. خوب است بدانیم که این کاخ اولین مکانی در اصفهان و چهارمحال بوده که به موتور برق و الکتریسیته مجهز شدهاست. این قلعه در ۴۵ کیلومتری جنوب شرقی شهرکرد مرکز استان چهارمحال و بختیاری واقع شده و برای سفر به شهرستان فارسان و بازدید از این قلعه از سمت شهرکرد باید از شهرها و روستاهای سورشجان، مصطفی آباد، چلیچه، راستاب عبور کنید تا به جونقان برسید.
کتیبه سردار اسعد، دیگر یادگار حماسی – تاریخی قوم بختیاری:
این کتیـبه به دستور حاج علیقلی خان سردار اسعـد در سال ۱۳۲۳ هـجری قـمری نوشته شده است. این کتیـبه شجرنامه او و ریاست اجـدادش بر ایل بخـتیاری را بیان می کند. محل این کـتیـبه در منطقهً با صفایی در پـنج کیلومتری جـنوب فارسان معروف به پـیرغار است که متن آن از این قرار است:
«شنـیـدم که جـمشید فرخ سرشت بر چـشـمه و بر سنگـی نوشت بر این چـشـمه چـون ما بسی دم زدند برفـتـند تا چـشم بر هـم زدند چـنین گوید حاج عـلیقـلی خان سردار اسعـد ابن حسیـنقـلی خان ایلخانی ابن جـعفر قلی خان ابن حـبـیب الله خان ابن عـبدال خان بن علی صالح خان ابن عبدالخلیل آقا ابن خسروآقا ابن غالب آقا ابن حیدر که اجداد من هـمه وقت به ریاست طائـفهً هـفت لنگ بخـتیاری برقرار بودند تا زمان پـدرم حسینقـلی خان ایلخانی، طوائف چـهارلنگ و جوانکی گـرمسیر و سردسیر و فلارد، ضمیمهً حکومت او شدند. در سنه ۱۲۹۹ هـجری قـمری مرحوم برادر ارشدم، اسفندیارخان سردار اسعـد، در اصفهان شش سال محـبوس ماند؛ حکومت بختیاری و مضافات با اعـمام کرامم بود. بعـد از شش سال برادرم مرخص و به منصب سردار اسعـد منصوب شد. چـند سال با اعمام و بنی اعـمام دشمن و جـنگ هـای خونریز کردیم. عاقـبت صلح کرده متحـد شدیم تاکنون که سنه ۱۳۲۳ هـجری قـمری و سال دهـم جلوس اعـلیحضرت مظفرالدین شاه قاجار خلدالله ملکه می باشد؛ با وجود وفات چـهار نفر از بزرگان با کمال اتحاد مشغـول ریاست هـستـیم از ثـمرهً اتحاد براملاک موروثی افزودیم. الآن که ربع چـهارمحال و تمام رامهـرمز، زیدون، و حومهً بهـبهان املاک زیادی از عـربستان چـندین قریه از بربرود، چـندین قریه از لنجان و سمیرم ملک زر خرید این خانواده است. از چهارمحال ناحیهً میزدج و چـند قریهً دیگر ملکی من و گرامی برادرم حاج خسروخان سالار ارفع است. امید که اولاد و احفاد ما اتحاد را از دست ندهـند.»
در پائین این کـتیـبه این جـمله افزوده شده است: «در تاریخ هـفـتم محـرم ۱۳۳۶ هـجری قـمری مطابق اول میزان مرحوم سردار اسعـد در طهـران به رحـمت ایزدی پـیوست . منبع: شبستان
ــــــــــــــــــــــــــ
توضیح: متاسفانه به دلیل بی توجهی، کج سلیقگی مسئولان استان چهارمحال بختیاری این اثر بی نظیر به حال خود رها شده و نسبت به تبدیل آن به یک موزه فعال کوتاهی بسیار شده است. که امیدواریم هرچه زودتر با درک اهمیت قضیه اقدامات اساسی صورت گیرد.
فروردین ۱۳۹۲
بختیاری ها در فتح تهران
*****
****
زندگینامه مشاهیر و نام آوران بزرگ بختیاری
کلیک کنید:
زندگینامه پژمان بختیاری (محقق، مترجم و شاعر بزرگ معاصر و از مفاخر ملی)
زندگینامه سردار اسعد بختیاری (از سران بزرگ مشروطیت و از مفاخر ملی)
زندگینامه داراب افسر بختیاری (مشهورترین شاعر گویشی بختیاری)
زندگینامه سردار مریم بختیاری (از زنان نامدار دوره مشروطیت ایران و بعد از آن)
زندگینامه علیمردان خان بختیاری (قهرمان مبارزه با استبداد و اسطوره مقاومت)
زندگینامه مسعود بختیاری(بهمن علاء الدین) (هنرمند بزرگ موسیقی بختیاری)
زندگینامه: دکترقیصر امینپور(شاعر بزرگ معاصر و از مفاخر ملی)
bigtheme
آبان ۱۷, ۱۴۰۳ ۱
مهر ۰۳, ۱۴۰۳ ۰
تیر ۲۸, ۱۴۰۳ ۰
تیر ۰۱, ۱۴۰۳ ۴
آبان ۱۷, ۱۴۰۳ ۱
مهر ۰۳, ۱۴۰۳ ۰
تیر ۲۸, ۱۴۰۳ ۰
تیر ۰۱, ۱۴۰۳ ۴
ویژه تاریخ و فرهنگ ایران و سرزمین بختیاری، سرزمین آفتاب، سرزمین آزاد، سرزمین آریایی، سرزمین کوهساران بلند، سرزمین رودهای خروشان، سرزمین چشمه ساران زلال، سرزمین جنگلهای سرسبز، سرزمین دشت های زیبا، سرزمین برف و آب و آفتاب، سرزمین تاریخ و تمدن دیرینه، سرزمین فاتحان مشروطیت، سرزمینی در قلب ایرانزمین… بختیاری بزرگترین قوم ایرانی و آریایی در ایران و تنها قوم صددرصد شیعه..*این سایت آزاد، مستقل و مردمی است. تاسیس1391
شهریور ۳۱, ۱۳۹۷ ۲۶
خرداد ۱۹, ۱۴۰۳ ۲۴
آذر ۱۷, ۱۴۰۲ ۲۳
اسفند ۱۱, ۱۴۰۲ ۲۲
آذر ۱۰, ۱۳۹۱ ۲۰
تیر ۱۲, ۱۳۹۵ ۱۶
خرداد ۰۲, ۱۳۹۵ ۱۶
آبان ۰۶, ۱۳۹۵ ۱۵
خرداد ۲۰, ۱۳۹۲ ۱۳
مرداد ۱۰, ۱۳۹۵ ۱۲
دی ۰۳, ۱۳۹۴ ۱۰
آذر ۱۱, ۱۴۰۲ ۱۰
شهریور ۰۸, ۱۳۹۵ ۸
اردیبهشت ۲۹, ۱۴۰۳ ۸
مهر ۲۶, ۱۴۰۱ ۷
آبان ۱۷, ۱۴۰۳ ۱
مهر ۰۳, ۱۴۰۳ ۰
تیر ۲۸, ۱۴۰۳ ۰
تیر ۰۱, ۱۴۰۳ ۴
خرداد ۱۹, ۱۴۰۳ ۲۴
اردیبهشت ۲۹, ۱۴۰۳ ۸
اردیبهشت ۲۰, ۱۴۰۳ ۰
اردیبهشت ۱۰, ۱۴۰۳ ۰
اردیبهشت ۰۷, ۱۴۰۳ ۲
اردیبهشت ۰۵, ۱۴۰۳ ۰
فروردین ۲۹, ۱۴۰۳ ۰
فروردین ۲۴, ۱۴۰۳ ۰
فروردین ۱۹, ۱۴۰۳ ۰
اسفند ۲۵, ۱۴۰۲ ۱
اسفند ۲۴, ۱۴۰۲ ۲
7 ماهپیش
مهر ۰۳, ۱۴۰۳ ۰
همایش ملی زندگی، آثار و شخصیت پژمان بختیاری (شاعر بزرگ معاصر، محقق و مترجم) پژمان بختیاری محقق، مترجم و شاعر نامدار...تیر ۲۸, ۱۴۰۳ ۰
📙کتاب” دشتک بر بلندای تاریخ ” منتشر شد. کتاب “دشتک، بر بلندای تاریخ بختیاری” تالیف «رضا بهرامی دشتکی» پس از سالها...خرداد ۱۹, ۱۴۰۳ ۲۴
معرفی کتاب: این اثر پژوهشی از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در فهرست آثار فاخر قرار گرفت و مورد حمایت ویژه واقع گردید…...اردیبهشت ۲۹, ۱۴۰۳ ۸
تاریخ بختیاری از آغاز تاکنون مقدمه: سرزمین ایران از آغاز دوران تاریخی به تدریج شاهد شکل گیری کهن ترین تمدن های بشری بود...اردیبهشت ۲۰, ۱۴۰۳ ۰
پژمان بختیاری در کلام دکتر کزازی دکتر میرجلال الدین کزازی استاد بزرگ زبان و ادبیات پارسی در سخنانی درباره شخصیت شاعر...اردیبهشت ۰۷, ۱۴۰۳ ۲
آثار منظوم و منثور پژمان بختیاری شاعر بزرگ معاصر + نصاویر فهرست کتاب ها و آثار پژمان بختیاری: پژمان بختیاری شاعری...فروردین ۲۹, ۱۴۰۳ ۰
زندگینامه دکتر قیصر امین پور (۱۳۳۸-۱۳۸۶) از شاعران بزرگ معاصر دکتر قیصر امینپور از شاعران بزرگ ایران پس از انقلاب...اسفند ۲۴, ۱۴۰۲ ۲
صفحه پژمان بختیاری ویژه زندگی، اشعار و آثار حسین پژمان بختیاری شاعر بزرگ ایران ■ـ زندگینامه پژمان بختیاری ...اسفند ۱۷, ۱۴۰۲ ۰
در همین کوهستان زنی می زیسته که برابر صد مرد در سرنوشت تاریخ معاصر ما دخیل بوده است. مقصودم «بی بی مریم بختیاری» است…...اسفند ۱۱, ۱۴۰۲ ۲۲
رضا بهرامی نویسنده و پژوهشگر رضا بهرامی دشتکی(نویسنده و پژوهشگر) رضا بهرامی دشتکی نویسنده و پژوهشگر ایرانی اهل دشتک...آذر ۰۳, ۱۴۰۲ ۶
زندگینامه و اشعار حسین پژمان بختیاری شاعر بزرگ معاصر زندگی نامه پژمان بختیاری (۱۳۵۳ـ ۱۲۷۹) حسین پژمان بختیاری،...سرزمین بختیاری در قسمتهای وسیعی از فلات مرکزی و جنوب غربی ایران در میان رشته کوه های زاگرس میانی اغلب در استان های: «چهارمحال بختیاری، خوزستان، اصفهان، لرستان، کهگیلویه بویراحمد» و بخش هایی از استانهای «فارس، بوشهر، مرکزی، ایلام و..» قرار دارد.
علاوه بر آن جمعیت عظیمی از بختیاری ها در تهران، اصفهان، شیراز، اهواز، قم و کرج و.. سکونت دارند و با احتساب سایر اقوام لرتبار گستره وسیع تری پیدا می کند. سرزمین پهناور بختیاری از موقعیت طبیعی و جغرافیایی ویژه ای در قلب ایران زمین برخوردار است.
بزرگترین رودخانه های کشور «زاینده رود»، «رود کارون» و «رود دز» از «زردکوه بختیاری» سرچشمه می گیرند. با طبیعت بکر و زیبا، رودهای خروشان، چشمه ساران زلال، جنگلهای سرسبز و مناطق دیدنی و گردشگری بی نظیر...